بازگشتى به آغاز

اکنون به اصلِ بحث باز مى‌گرديم تا ببينيم اين چهار تن ـ على ، فاطمه ، ابوبکر و عایشه ـ کدامشان به صفتِ صدّيقيّت سزاوارترند . چه کسى از آن‌ها به عصمت توصيف شد و نشانه‌ها و اوصاف اين لقب را داراست ؟

بى‌هيچ اختلافى پيداست که اَحدى از مسلمانان براى ابوبکر و عمر و عایشه ادعاى عصمت نکرده است و خودشان هم ، چنين ادعايى نداشته‌اند .

اين امر نسبت به فاطمه و امام على 3 به عکس است . آن دو به عصمت خودشان يقين داشتند ؛ چنان که بسيارى از مسلمانان به عصمت و پاکى آن‌ها از هر نوع آلودگى و خطا ، جَزم دارند.

در قرآن ، آيه تطهير (و امثال آن) درباره شان نازل شد و بر عصمت آن‌ها دلالت دارد و پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم درباره آن دو سخنانى فرمود که بى گمان بر عصمتشان دلالت مى‌کند .

همين خود کفايت مى‌کند در اينکه بهتر است «صدّيقه» لقب فاطمه علیها السلام باشد نه عایشه ، و «صدّيق» برازنده على 1 است نه ابوبکر .

اکنون ابوبکر را با يوسفِ صدّيق مى‌سنجيم تا معيار صدّيقيّت را بشناسيم و چگونگى کاربرد آن را در اين دو ، بيابيم .

به يوسف بدان سبب اين لقب داده شد که رؤياىِ عزيزِ مصر را راست و درست تعبير کرد ـ کسى که خواب ديد هفت گاو چاق ، هفت گاو لاغر را خوردند و هفت خوشه گندم سبز و خوشه‌های ديگرى خشک پديد آمدند ـ خداىِ سبحان اين واقعه را از زبانِ عزيز مصر ، اين گونه حکايت مى‌کند :