گرفت و در اختیار پیامبر گذاشت و پیامبر، با دقت دندانهای خود را مسواک کرد. [1] وصیتهای پیامبر
پیامبر در دوران بیماری خود، به تذکر امور لازم بیشتر اهمیت میداد و در آخرین روزهای بیماری خود، نماز و رعایت حال بردگان را زیاد سفارش میکرد و میفرمود: با بردگان به نیکی رفتار کنید و در خوراک و پوشاک آنها دقت کنید و با آنان به نرمی سخن بگویید و حسن معاشرت را پیشه خود سازید. روزی «کعب احبار» از خلیفه دوم پرسید، پیامبر در موقع احتضار چه گفت. خلیفه به امیر مؤمنان علیه السّلام که در آن مجلس حاضر بود، اشاره کرد و گفت: از او بپرسید. وی فرمود: پیامبر در حالی که سر او روی شانه من بود، میفرمود: «الصلاة الصلاة». در این موقع، کعب افزود که پیامبران گذشته نیز بر همین روش بودند. [2] در آخرین لحظههای زندگی، چشمان خود را باز کرد و گفت: برادرم را صدا بزنید تا بیاید در کنار بسترم بنشیند. همه فهمیدند مقصودش علی است. علی در کنار بسترش نشست، ولی احساس کرد که پیامبر میخواهد از بستر برخیزد. علی پیامبر را از بستر بلند نمود و به سینه خود تکیه داد. [3] چیزی نگذشت که علایم احتضار، در وجود شریف او پدید آمد. شخصی از ابن عباس پرسید، پیامبر در آغوش چه کسی جان سپرد. ابن عباس گفت: پیامبر گرامی در حالی که سر او در آغوش علی بود، جان سپرد. همان شخص افزود که «عایشه» مدعی است که سر پیامبر بر سینه او بود که جان سپرد. ابن عباس گفته او را تکذیب
[1]. الطبقات الکبری، ج 2، ص 234 و سیره ابن هشام، ج 2، ص 654. [2]. الطبقات الکبری، ج 2، ص 254. [3]. همان، ص 263.