محمد پیامبر خدا است و پیش از او پیامبرانی آمده و رفتهاند. آیا هرگاه او فوت کند و یا کشته شود، به آیین گذشتگان خود بازمیگردید؟ هر کس به آیین گذشتگان خود بازگردد، خدا را ضرر نمیرساند و خداوند سپاسگزاران را پاداش میدهد. [1] پیامبر با دختر خود سخن میگوید
تجربه نشان میدهد که عواطف در شخصیتهای بزرگ، بر اثر تراکم افکار و فعالیّتهای زیاد، نسبت به فرزندان خود کم فروغ میگردد، زیرا اهداف بزرگ و افکار جهانی آنچنان آنان را به خود مشغول میسازد که دیگر عاطفه و علاقه به فرزندان، مجالی برای بروز و ظهور خود نمییابد، ولی شخصیتهای بزرگ معنوی و روحانی از این قاعده مستثنی هستند. آنان با داشتن بزرگترین اهداف و ایدههای جهانی و مشاغل روزافزون، روح وسیع و روان بزرگی دارند که گرایش به یک قسمت، آنها را از قسمت دیگر بازنمیدارد. علاقه پیامبر به یگانه فرزند خود، از عالیترین تجلی عواطف انسانی بود تا آنجا که پیامبر هیچگاه بدون وداع با دختر خود، مسافرت نمیرفت و هنگام مراجعت از سفر قبل از همه به دیدن او میشتافت. در برابر همسران خود، از وی احترام شایستهای به عمل میآورد و به یاران خود میفرمود: فروغ ابدیت، جعفر سبحانی 967 پیامبر با دختر خود سخن میگوید ..... ص : 967 فاطمه پاره تن من است. خشنودی وی خشنودی من و خشم او خشم من است». [2] دیدار حضرت زهرا، او را به یاد پاکترین و عطوفترین زنان جهان، «خدیجه» میانداخت که در راه هدف مقدس شوهر، به سختیهای عجیبی تن داد و ثروت و مکنت خود را در آن راه بذل نمود. در تمام روزهایی که پیامبر بستری بود، فاطمه علیها السلام در کنار بستر پیامبر نشسته و لحظهای از او دور نمیشد. ناگاه پیامبر به دختر خود اشاره کرد که با او سخن بگوید.