ابن حجر عسقلانی، موضوع جبران را طور دیگر نقل کرده و منافات ندارد که هر دو صحیح باشد. وی میگوید: پیامبر در یکی از روزهای بیماری خود در حالی که اطراف بستر او را یاران احاطه کرده بودند، رو به آنها نمود و فرمود: مردم! اجل من فرا رسیده و به همین زودی از میان شما میروم. آگاه باشید، در میان شما کتاب خدا و عترت و اهل بیت خود را ترک میگویم. سپس دست علی را گرفت و بالا برد و فرمود: هذا علیّ مع القرآن و القرآن مع علیّ لا یفترقان؛ [1] علی با قرآن است، و قرآن با علی همراه است، هرگز میان این دو، تا روز رستاخیز جدایی نیست. با اینکه پیامبر، پیش از بیماری خود، در مواقع مختلفی [2] حدیث ثقلین را به الفاظ گوناگونی بیان نموده و توجه مردم را به اهمیت این دو ثقل جلب کرده بود، ولی از اینکه در بستر بیماری بار دیگر به همبستگی کتاب و عترت توجه فرمود و در حضور همان افرادی که با نوشتن نامه وی مخالفت ورزیده بودند، اهمیت کتاب و عترت را یادآور گردید؛ میتوان حدس زد که هدف از تکرار آن جبران نامهای بود که موفق به نوشتن آن نگردید.
تقسیم دینارها
روش پیامبر درباره «بیت المال» این بود که در نخستین فرصت مناسب، آن را در میان طبقه مستمند قسمت میکرد و از نگهداری طولانی بیت المال ابا میورزید. از
[1]. الصواعق المحرقة، باب 9 از ص 57 و کشف الغمة، ص 43. [2]. حدیث ثقلین، از روایات مورد اتفاق جامعه محدثان از اهل تسنن و شیعه میباشد. این حدیث به بیش از شصت طریق از صحابه پیامبر اکرم نقل گردیده است. ابن حجر عسقلانی، در الصواعق المحرقة ص 136 مینویسد: پیامبر توجه مردم را به همبستگی کتاب و عترت در موارد مختلفی در روز عرفه، روز غدیر، پس از بازگشت از طائف و حتی در بستر بیماری جلب نموده است. مرحوم میر حامد حسین هندی، قسمتی از کتاب خود را به بیان اسناد و دلالت حدیث ثقلین اختصاص داده است و مجموع آنها اخیرا در شش جلد در اصفهان چاپ شده است. از طرف مؤسسه دار التقریب مصر، در سال 1374، رسالهای پیرامون این حدیث انتشار یافته؛ در آن رساله اهمیت این حدیث از نظر اسناد، و عنایت محدثان در تمام قرون اسلامی به نقل آن، به طور اجمال بیان شده است.