چه امر خطیری بالاتر از اینکه در برابر دیدگان صد هزار نفر، علی را به مقام خلافت و وصایت و جانشینی نصب کند. از این نظر، دستور توقف صادر شد. کسانی که جلو کاروان بودند، از حرکت بازایستادند و آنها که دنبال کاروان بودند، به آنان پیوستند. وقت ظهر هوا به شدت گرم بود. مردم قسمتی از ردای خود را بر سر و قسمتی را زیر پا میافکندند. برای پیامبر با چادری که روی درخت افکنده بودند سایبانی درست کردند. پیامبر نماز ظهر را با جماعت خواند. سپس در حالی که جمعیت گرد او حلقه زده بودند، بر روی نقطه بلندی که از جهاز شتر ترتیب داده بودند، قرار گرفت و با صدای بلند و رسا خطبهای خواند.
خطبه پیامبر در غدیر خم
حمد و ثنا مخصوص خدا است. از او یاری میطلبیم و به او ایمان داریم و بر او توکل میکنیم. از بدیهای خود و اعمال ناشایست خود به او پناه میبریم. خدایی که جز او هادی و راهنمایی نیست. هر کس را که هدایت نمود، گمراه کنندهای برای او نخواهد بود. گواهی میدهم که جز او معبودی نیست و محمد بنده و پیامبر او است. هان ای مردم! نزدیک است من دعوت حق را لبیک بگویم و از میان شما بروم. من مسئولم و شما نیز مسئولید، درباره من چه فکر میکنید؟ در این موقع صدای جمعیت به تصدیق بلند شد و گفتند: ما گواهی میدهیم که تو رسالت خود را انجام دادی و کوشیدی، خدا تو را پاداش نیک دهد. پیامبر فرمود: آیا گواهی میدهید که معبود جهان یکی است و محمد بنده خدا و پیامبر او است و بهشت و دوزخ و زندگی جاویدان در سرای دیگر جای تردید نیست؟ همگی گفتند: صحیح است و گواهی میدهیم. سپس فرمود: مردم! من دو چیز نفیس و گرانمایه در میان شما میگذارم، ببینیم چگونه با دو یادگار من رفتار میکنید؟ در این وقت یک نفر برخاست و با صدای بلند گفت: منظور از این دو چیز نفیس چیست؟ پیامبر فرمود: یکی کتاب خدا که یک