همچنین سید به حدیثی که به صورت «مرفوع» نقل شده- یعنی سند کامل ندارد- اعتماد کرده و روز مباهله را 24 ذی الحجّه قرار داده است؛ [1] در حالی که چنین روایتی در اثبات مدعا ناتوان است.
پس از قطعنامه منی
قطعنامه تند و حادی که امیر مؤمنان علیه السّلام، در موسم حج سال نهم هجرت، در سرزمین «منی» از طرف پیامبر اسلام خواند، رسما اعلام کرد که خدا و پیامبر او از بتپرستان بیزارند و آنان باید در ظرف چهار ماه، وضع خود را یکسره سازند: یا اسلام بیاورند و از بتپرستی دست بکشند و یا آماده نبرد همه جانبه گردند، اثر عمیق و سریعی بخشید، زیرا قبایلی که در نقاط مختلف عربستان بر اثر عناد و لجاج، در برابر منطق قرآن و آیین توحید سر فرود نمیآوردند و اصرار داشتند که به عادات زشت و ناروای خود و گرایش به اوهام و خرافات و پرستش سنگ و گل ادامه دهند، به دست و پا افتاده، نمایندگانی از طرف خود روانه مرکز اسلام «مدینه» کردند. هر کدام از این هیئتها با پیامبر بحث و سخنی داشت. ابن سعد در الطبقات [2] خصوصیات 72 تن از آنها را نقل و ضبط کرده است. هجوم این «وفود» و هیئتها آن هم پس از خواندن قطعنامه، حاکی است که در آغاز سال دهم هجرت، برای مشرکان عرب دژ قابل اطمینانی باقی نمانده بود وگرنه به آنجا پناه برده و به کمک یکدیگر صفآرایی میکردند. هنوز چهار ماه نشده بود که تمام ملت حجاز، زیر پرچم توحید درآمدند و در هیچ نقطه از حجاز به صورت ظاهر بتکدهای و بتپرستی باقی نماند. حتی گروهی از مردم «یمن»، «بحرین» و «یمامه» نیز متوجه اسلام گردیدند.