در کتابهای: تفسیر، تاریخ و حدیث به طور مشروح وارد شده و خلاصه آن چنین است: پیامبر گرامی به موازات مکاتبه با سران جهان، نامهای به اسقف نجران «ابو حارثه» نوشت و در آن نامه ساکنان نجران را به آیین اسلام دعوت کرد. وقتی نامه به دست «ابو حارثه» رسید، با گروهی مذاکره کرد. سرانجام، شورا نظر داد که هیئتی به عنوان هیئت نمایندگی نجران به مدینه بروند تا از نزدیک با پیامبر تماس بگیرند. هیئت نمایندگی وارد مدینه شدند و پس از بحثها و مذاکرههای فراوان، پیامبر به فرمان الهی به آنان پیشنهاد مباهله داد. به این صورت که همگی در صحرا به دعا و نیایش بپردازند و هر کدام جبهه مخالف را به باد نفرین بگیرد و نابودی مخالف را بخواهد، آنان پیشنهاد پیامبر را پذیرفتند، ولی روز مباهله سران «نجران» با مشاهده وضع معنوی پیامبر- که فقط چهار نفر از عزیزترین افراد نزد خود را به میدان مباهله آورده بود- از انجام مباهله صرف نظر کرده و قرار شد که مسیحیان نجران با پرداخت جزیه مختصری زیر پرچم اسلام بر آیین خود بمانند. این خلاصه حادثه نجران است که هیچ مفسّر و مورّخی نمیتواند اصل آن را به گونهای که نگارش یافت انکار کند.
سال مباهله از نظر مشهور
در این مورد، صاحب کتاب مکاتیب الرسول میگوید: اختلافی در میان مورخان نیست صلح نامهای که پیامبر برای مردم نجران نوشته است، در سال دهم بوده و طبعا سال مباهله نیز همان سال خواهد بود، زیرا صلحنامه پس از امتناع هیئت نمایندگی نجران از مباهله، نگارش یافته است. صورت صلحنامه پیامبر نیز، در کتابهای متعددی وارد شده است. [1]
[1]. تاریخ یعقوبی، ج 2، ص 65 و الدر المنثور، ج 2، ص 38.