رئیس قبیله، «مالک بن نویره» را- که مرد مسلمانی بود- کشت و به همسر او نیز تجاوز کرد. آیا با این پرونده سیاه، شایسته است او را «سیف اللّه» بخوانیم و او را از افسران ارشد اسلام بدانیم؟! [1] جنگ حنین
شیوه پیامبر اسلام این بود که وقتی نقطهای را فتح میکرد، تا لحظهای که خود در آنجا تشریف داشت، شخصا به کارهای سیاسی منطقه و امور مذهبی مردم رسیدگی میکرد و هر موقع آنجا را ترک میگفت، افراد شایستهای را برای مناصب گوناگونی تعیین میفرمود، زیرا مردم چنین مرز و بومی- که با نظام کهنه و برچیده شده آشنا بودند- اطلاعاتی از نظام نو که جایگزین آن شده بود، نداشتند. از طرفی آیین اسلام، یک نظامی سیاسی و اجتماعی و اخلاقی و دینی است که قوانین آن از سرچشمه زلال وحی گرفته شده است و آشنا ساختن مردم با این اصول و اجرای آن در میان آنها، به افراد زبده و تعلیم دیده نیاز دارد که با درایت کامل، مردم را به اصول صحیح اسلام آشنا سازند و سیاست اسلام را در میان مردم اجرا کنند. وقتی پیامبر تصمیم گرفت مکه را به قصد سرزمین تیرههای «هوازن» و «ثقیف» ترک گوید، «معاذ بن جبل» را به عنوان معلم دین برای تعلیم و ارشاد مردم، گماشت و اداره امور شهر و امامت در مسجد را به «عتّاب بن اسید»- که مرد با کفایتی بود- سپرد. پیامبر نیز، پس از پانزده روز اقامت در مکه رهسپار سرزمین تیره هوازن گردید. [2]
[1]. سرگذشت مالک بن نویره، در کتابهای تاریخ در حوادث نخستین سال حکومت ابی بکر به صورت گسترده بیان شده است و ما فشرده آن را نقل کردیم. «برای احاطه به تاریخ تحلیلی این حادثه، رجوع کنید به: النص و الاجتهاد، ص 61- 75». [2]. الطبقات الکبری، ج 2، ص 137.