اللّهمّ أنّی أبرأ إلیک ممّا صنع خالد بن الولید؛ خدایا تو آگاهی که من از جنایت «خالد» بیزارم و من هرگز به او دستور جنگ نداده بودم. [1] امیر مؤمنان جبران خسارت ضررهای معنوی و روحی را نیز در نظر گرفت. از این رو، مبلغی را به کسانی که از حملههای خالد ترسیده بودند پرداخت و از آنان دلجویی کرد. وقتی پیامبر از این روش عادلانه امیر مؤمنان آگاه شد، فرمود: علی! من این کار شما را با شترانی زیاد و سرخ مو عوض نمیکنم. [2] علی! تو رضایت مرا به دست آوردی، خدا از تو راضی شود. علی! تو راهنمای مسلمانان هستی، سعادتمند کسی است که تو را دوست بدارد و راهت را پیش گیرد؛ بدبخت کسی است که با تو مخالفت کند و از طریق تو منحرف گردد. [3] مثل تو نسبت به من مانند هارون است به موسی، جز اینکه پس از من پیامبری نیست. [4] جنایت دیگر خالد
این تنها جنایتی نبود که «خالد» در دوران زندگی به ظاهر اسلامی خود مرتکب شده، بلکه در دوران خلافت «ابی بکر» شدیدتر از آن را انجام داد. اجمال آن این است که برخی از قبایل پس از رحلت رسول خدا راه ارتداد پیش گرفتند و یا به تعبیر صحیح خلافت ابی بکر را به رسمیت نشناختند و از دادن زکات ابا ورزیدند. خلیفه وقت، گروهی را به اطراف فرستاد تا مرتدان را سرکوب سازند. «خالد بن ولید» به بهانه ارتداد به قبیله «مالک بن نویره» حمله برد و «مالک» و تمام افراد قبیلهاش، برای دفاع آماده بودند و همگی میگفتند که ما مسلمانیم سربازان اسلام نباید به ما هجوم کنند. خالد از طریق مکر و حیله همه آنها را خلع سلاح کرد و
[1]. سیره ابن هشام، ج 2، ص 430. [2]. صدوق، الخصال، ج 2، ص 125. [3]. امالی طوسی ص 318. [4]. صدوق، الامالی، ص 105.