گذشت بود و علی رغم احساسات تند گروه افراطی، عفو عمومی را اعلام کرد، ولی در میان آن گروه چند نفر انگشت شماری بودند که جنایتهای سنگین و جرمهای بزرگی داشتند و هرگز صلاح نبود با آن همه فجایع، آسوده خاطر در میان مسلمانان راه بروند، زیرا چه بسا در آینده از این عفو سوء استفاده کرده، تحریکهایی بر ضد اسلام انجام دهند. مسلمانان برخی از آنان را در کوچه و بازار و یا در مسجد الحرام کشتند و دو نفر [1] از آنها به خانه امّ هانی، خواهر علی علیه السّلام پناهنده شده بودند. علی علیه السّلام در حالی که غرق سلاح بود، خانه را محاصره کرد. امّ هانی درب خانه را باز کرد، با افسر ناشناسی روبهرو شد، فورا خود را معرفی کرد و گفت: من به عنوان یک زن مسلمان به این دو نفر پناه دادهام؛ پناه زن مسلمان مانند مرد مسلمان محترم است. علی علیه السّلام در این لحظه برای شناساندن خود، کلاه جنگی را از سر برداشت. دیده خواهر به برادری افتاد که حوادث روزگار سالیان درازی میان آنها جدایی افکنده بود. بلافاصله دیدگانش غرق اشک شد و دست در گردن برادر خود افکند و هر دو نزد پیامبر رفتند و پیامبر نیز امان این زن را محترم شمرد. «عبد اللّه بن سعد بن ابی سرح» که نخست اسلام آورده و بعدا از آیین اسلام بیرون رفته بود، یکی از این ده نفر بود که میبایست کشته میشد، ولی او نیز با شفاعت عثمان از مرگ نجات یافت.
سرگذشت عکرمه و صفوان
«عکرمة بن ابی جهل» آتشافروز جنگهای پس از بدر به یمن فرار کرد، ولی با شفاعت همسر خود نجات یافت. «صفوان بن امیّه» علاوه بر جنایتهای سنگین، مسلمانی را- به انتقام خون پدرش «امیّه» که در جنگ بدر کشته شده بود- در روز روشن مکه، در برابر دیدگان مردم به دار آویخته بود از اینرو، پیامبر خون او را حلال
[1]. ابن هشام میگوید: این دو نفر عبارت بودند از حارث بن هشام و زهیر بن ابی أمیّة بن المغیرة.