responsiveMenu
صيغة PDF شهادة الفهرست
   ««الصفحة الأولى    «الصفحة السابقة
   الجزء :
الصفحة التالیة»    الصفحة الأخيرة»»   
   ««اول    «قبلی
   الجزء :
بعدی»    آخر»»   
اسم الکتاب : فروغ ابدیت المؤلف : سبحانی تبریزی، جعفر    الجزء : 1  صفحة : 802

«ابو حنظله» (ابو حنظله کنیه ابو سفیان بود). ابو سفیان فورا صدای عباس را شناخت و گفت: «ابو الفضل» (کنیه عباس است) چه می‌گویی؟ عباس گفت: به خدا سوگند! این شعله‌ها و آتش‌ها مربوط به سربازان محمد است. او با سپاه بس نیرومند به جانب قریش آمده و هرگز قریش تاب مقاومت آن را ندارند.
سخنان عباس، لرزه شدیدی بر اندام ابی سفیان افکند و در حالی که بدنش می‌لرزید و دندان‌هایش به هم می‌خورد، رو به عباس کرد و گفت: پدر و مادرم فدایت! چاره چیست؟
عباس گفت: چاره این است که همراه من به ملاقات پیامبر بیایی و از او امان بخواهی وگرنه جان همه قریش در خطر است.
سپس او را بر ترک استر سوار کرد و به جانب اردوی اسلام روانه شد و آن دو نفر (بدیل بن ورقاء و حکیم بن حزام) که همراه ابو سفیان برای تفتیش حال آمده بودند به جانب مکه بازگشتند.
تلاش «عباس بن عبد المطلب» به نفع اسلام تمام شد و مغز متفکر قریش، یعنی ابو سفیان را آنچنان مرعوب قدرت و نیروهای اسلام کرد که در فکر او جز تسلیم چیزی خطور نکرد. بالاتر از همه، از بازگشت وی به مکه جلوگیری کرد و همراه خود در دل شب به اردوگاه مسلمانان آورد و از هر جهت محدود ساخت و نگذاشت به مکه برگردد، زیرا امکان داشت پس از مراجعت تحت تأثیر جناح افراطی قریش قرار گیرد و برای مقاومت چند ساعتی دست و پای مذبوحانه‌ای بزند.


عباس ابو سفیان را از میان اردوگاه مسلمانان می‌برد

عموی پیامبر بر استر مخصوص پیامبر سوار بود و ابو سفیان را همراه داشت. وی ابو سفیان را از میان توده‌های آتش انبوه سربازان پیاده و سواره عبور داد. مأموران که عباس و استر مخصوص پیامبر را می‌شناختند، از عبور وی ممانعت نکرده، راه را برای او باز می‌کردند.

اسم الکتاب : فروغ ابدیت المؤلف : سبحانی تبریزی، جعفر    الجزء : 1  صفحة : 802
   ««الصفحة الأولى    «الصفحة السابقة
   الجزء :
الصفحة التالیة»    الصفحة الأخيرة»»   
   ««اول    «قبلی
   الجزء :
بعدی»    آخر»»   
صيغة PDF شهادة الفهرست