سردار دلاور اسلام با پیروزی بیسابقهای به مدینه بازگشت. پیامبر، سپاه اسلام را با گروهی از یاران خود استقبال کرد فرمانده سپاه با دیدن پیامبر، فورا از اسب پیاده شد. پیامبر در حالی که دست خود را بر پشت علی میزد، فرمود: بر اسب سوار شو خدا و رسول از تو راضی است. در این لحظه، پرده اشکی از فرط شادی و زیادی سرور، در دیدگان علی حلقه زد و پیامبر جمله تاریخی خود را درباره علی اینگونه بیان فرمود: اگر نبود که گروهی از امت من، مطلبی را که مسیحیان درباره حضرت مسیح گفتهاند، درباره تو نیز بگویند؛ در حق تو سخنی میگفتم که از جایی عبور نمیکردی، مگر اینکه خاک زیر پایت را برای تبرک برمیگرفتند. [1] این جانبازی و فداکاری به قدری ارزش داشت که سوره «العادیات» درباره این واقعه نازل گردید. سوگند بدیع و شورانگیز این سوره، به منظور تقدیر از روح نظامی و بطولت سربازان فداکار این واقعه است. وَ الْعادِیاتِ ضَبْحاً، فَالْمُورِیاتِ قَدْحاً، فَالْمُغِیراتِ صُبْحاً، فَأَثَرْنَ بِهِ نَقْعاً، فَوَسَطْنَ بِهِ جَمْعاً؛ سوگند به اسبان دونده که نفس زنان به جانب میدان پیش میروند و بر اثر برخورد سم آنها به سنگها، برق از آنها میجهد و صبحگاهان برقآسا بر دشمن حمله میبرند و با حرکت سریع خود ذرّات غبار را در فضا پراکنده میکنند و دشمن را در حلقه محاصره قرار میدهند.
پاسخ به یک پرسش
در سالهای ملی شدن صنعت نفت که مزدوران شوروی، برای تبلیغ مارکسیسم و افکار الحادی خود، میدان را از هر نوع مانع و رادعی خالی میدیدند؛ گاهی لب به اعتراض گشوده و از معارف اسلامی انتقاد میکردند. روزی یکی از اعضای آنان، از
[1]. یا علی لو لا أننی أشفق أن تقول فیک طوائف من أمتی ما قالت النصاری فی المسیح لقلت فیک الیوم مقالا لا تمرّ بملإ من الناس إلّا أخذوا التراب من تحت قدمیک «شیخ مفید، الارشاد، ص 84- 86».