شایسته است که پیامبر به او لقبی مانند سیف «سیف اللّه» بدهد؟ اگر او در نبردهای دیگر، مظهر کامل سیف اللهی باشد، در این نبرد مظهر چنین لقبی نبود و جز یک تدبیر نظامی قابل تحسین از وی چیزی سر نزد وگرنه به او و زیردستانش لقب «فراریان» نمیدادند. ابن سعد مینویسد: «موقع عقبنشینی، گروهی از سربازان روم، سربازان اسلام را تعقیب کرده و دستهای را به قتل رسانیدند». [1] سازندگان افسانه لقب «سیف اللّه» برای تحکیم مطلب خود این جمله را نیز افزودهاند: «موقعی که خالد به مقام فرماندهی رسید، دستور حمله داد و خود نیز شجاعانه حمله کرد و نه شمشیر در دست او شکست و تنها یک سپر در دستش باقی ماند». سازنده این دروغ دیگر غفلت کرده که اگر خالد و سربازانش در صحنه نبرد، چنین هنرنمایی را از خود نشان داده بودند، چرا مردم مدینه به آنان لقب «فراریان» دادند و چرا با افشاندن خاک از آنان استقبال کردند. در این صورت، لازم بود با کشتن گوسفند و افشاندن عطر و گلاب از آنان استقبال کنند.
پیامبر در مرگ جعفر سخت گریست
پیامبر، در مرگ و شهادت پسر عم خود، «جعفر» سخت گریست، برای اینکه همسر وی «اسماء بنت عمیس» را از وفات شوهر خود آگاه سازد و تسلیتی نیز به وی گفته باشد، یکسره به خانه جعفر رفت و رو به «اسماء» کرد و فرمود: فرزندان من کجایند؟ همسر جعفر، فرزندان جعفر به نامهای: «عبد اللّه»، «عون» و «محمد» را به خدمت پیامبر آورد. او از ابراز علاقه شدید پیامبر به فرزندانش موضوع را دریافت که شوهر گرامی وی فوت کرده است لذا گفت: گویا فرزندان من یتیم شدهاند؟ زیرا شما با آنان مانند یتیمان رفتار میکنید. در این لحظه پیامبر سخت گریست، به حدی که