در میان گردآوری غنایم جنگ، قطعهای از تورات به دست مسلمانان افتاد. یهودیان از پیامبر درخواست کردند که آن قطعه را به خود آنان بازگردانند. پیامبر به مسئول بیت المال دستور داد که آن را رد کند.
رفتار لجوجانه یهود
در برابر این عواطف سرشار، یهود از خودسری و خیانت خود دست برنداشته و در کمین پیامبر و یارانش نشسته و نقشههایی میکشید. اینک به دو نمونه از رفتار یهود اشاره میکنیم: 1. گروهی، زن یکی از اشراف یهود را به نام «زینب» فریب دادند که پیامبر را از طریق غذا مسموم سازد. نقشه از این قرار بود که آن زن، کسی را خدمت یکی از یاران پیامبر فرستاد و از او پرسید که پیامبر کدام عضو از گوسفند را دوست میدارد. او در پاسخ گفت: ذراع گوسفند مطبوعترین عضو برای او است. زینب، گوسفندی را بریان کرد و آن را مسموم ساخت و بیش از همه در ذراع آن سم داخل کرد و به عنوان هدیه خدمت پیامبر فرستاد. پیامبر نخستین لقمهای را که به دهان خود گذاشت، احساس کرد که مسموم است. فورا آن را از دهان درآورد، ولی هم غذای او، «بشر بن براء معرور» که از روی غفلت چند لقمه از آن خورده بود، پس از مدتی بر اثر سم درگذشت. پیامبر دستور داد که زینب را احضار کنند. سپس به او گفت: چرا چنین جفایی را بر من روا داشتی؟ وی در پاسخ به عذر کودکانهای متمسک شد و گفت: تو اوضاع قبیله ما را بر هم زدی، من با خود فکر کردم که اگر فرمان روا باشی، با خوردن این سم از بین خواهی رفت و اگر پیامبر خدا باشی قطعا از آن اطلاع یافته و از خوردن آن خودداری خواهی کرد. پیامبر از سر تقصیرش گذشت و گروهی را که او را به این کار وادار کرده بودند، تعقیب کرد. بیشک اگر چنین حادثهای برای فرمانروایان دیگر (غیر پیامبر) رخ داده بود، زمین را با خون آنان رنگین میساختند و دستهای را به