بود و اسامی 93 نفر از آنها در تاریخ ضبط شده است. [1] گذشت در هنگام پیروزی
مردان الهی و جوانمردان بزرگ جهان، به هنگام فتح و پیروزی، با دشمن ناتوان و رنجور، با کمال لطف و محبت معامله میکنند اغماض و گذشت آنان بر سر دشمن، سایه میافکند و از لحظهای که دشمن تسلیم میشود، از در عطوفت وارد شده، انتقامجویی و کینهتوزی را کنار میگذارند. پیشوای بزرگ مسلمانان پس از فتح خیبر، بالهای عطوفت خود را بر سر مردم خیبر گشود (مردمی که با صرف هزینههای زیاد، اعراب بتپرست را بر ضد او شورانیده و مدینه را مورد تهاجم و در آستانه سقوط قرار داده بودند) و تقاضای یهودیان خیبر را پذیرفت؛ مبنی بر اینکه آنان در سرزمین خیبر سکنا گزینند و اراضی و نخلهای خیبر در اختیارشان باشد و نیمی از درآمد را به مسلمانان بپردازند [2] حتی به نقل ابن هشام [3]، مطلب یاد شده را خود پیامبر پیشنهاد کرد و دست یهود را در امور کشاورزی و غرس نهال و پرورش درختان بازگذاشت. پیامبر میتوانست خون همه آنها را بریزد و یا آنان را از سرزمین خیبر براند و یا مجبورشان سازد که آیین اسلام را بپذیرند، امّا بر خلاف پندار عدهای خاورشناس مغرض و سربازان علمی استعمار که تصور میکنند: «آیین اسلام، آیین زور و شمشیر است و مسلمانان به زور سرنیزه ملل مغلوب را وادار کردند که آیین اسلام را بپذیرند» هرگز چنین کاری نکرد، بلکه آنان را در اقامه شعارهای دینی خود، اصول و فروع مذهب خویش آزاد گذاشت. اگر پیامبر با یهود خیبر نبرد کرد، از این نظر بود که خیبر و ساکنان آن، کانون
[1]. بحار الانوار، ج 21، ص 32. [2]. سیره ابن هشام، ج 1، ص 331. [3]. همان، ص 356.