بودهاند- نیز هفتصد هزار نفر باشند تقریبا از این 140 میلیون، 5/ 1 میلیون حق مالکیت داشته و «دیگران همه» از این حق طبیعی خداداد محروم بودهاند. [1] پیشهوران و کشاورزان که از تمام مزایای حقوقی محروم بودند، بار سنگین مخارج اعیان و اشراف را بر دوش داشتند و در حفظ این اوضاع سودی گمان نمیبردند، لذا بسیاری از کشاورزان و طبقات پست و پایین اجتماع، کارهای خود را ترک کرده و برای فرار از مالیاتهای کمرشکن، به دیرها پناهنده میشدند. [2] مؤلف کتاب ایران در زمان ساسانیان، پس از آنکه از بدبختی کشاورزان و کارگران ایران مینویسد؛ از قول یکی از مورخان غرب به نام «امیان مارسیلینوس» چنین نقل میکند: کشاورزان و کارگران ایران در زمان ساسانیان در نهایت ذلت و خواری و بدبختی به سر میبردند. در موقع جنگ، پیاده از عقب لشکر حرکت میکردند. طوری آنان را خوار و بیارزش میشمردند که گویا بردگی برای همیشه بر ایشان نوشته شده است و هیچ اجر و مزدی در مقابل کار خود دریافت نمیکردند. [3] در امپراتوری ساسانی، تنها اقلیتی کمتر از 5/ 1% از جمعیت، صاحب همه چیز بودهاند، ولی بالغ بر 98% مردم ایران، همانند بردگان حق حیات نداشتند.
حقّ تحصیل ویژه طبقات ممتاز بود
در دوره ساسانیان، تنها اطفال توانگران و خاندان جاه و نعمت، حقّ تحصیل علم داشتند. توده و طبقات متوسط از دانش و کسب فضیلت محروم بودند. این عیب بزرگ در فرهنگ ایران باستان، به قدری واضح و روشن است که حتی
[1]. تاریخ اجتماعی ایران، ج 2، ص 6- 24. [2]. لما ذا خسر العالم بانحطاط المسلمین، ص 70- 71. [3]. ایران فی عهد الساسانیین، ص 424.