ختم پیامبران هنوز ظهور نکرده است، تصور میکردم که او از سرزمین شام که مرکز ظهور پیامبران است برانگیخته خواهد شد، نه از سرزمین «حجاز». ای سفیر محمد! بدان و آگاه باش اگر من به آیین او ایمان بیاورم، ملت «قبط» با من همراهی نمیکنند. امیدوارم که قدرت این پیامبر به سرزمین مصر کشیده شود و یارانش در کشور ما منزل کنند و بر قدرتهای محلی و عقاید باطل پیروز آیند. من از شما درخواست میکنم که این مذاکره را سرّی تلقی کنید و کسی از قبطیان، از این گفتوگو آگاه نشود. [1] مقوقس به پیامبر نامه مینویسد
حکمران مصر، نویسنده عربی خود را خواست و دستور داد که نامهای به شرح زیر به پیامبر گرامی بنویسد: نامهای است به «محمد» فرزند «عبد اللّه» از «مقوقس» بزرگ «قبط». درود بر تو، من نامه تو را خواندم و از مقصد تو آگاه شدم و حقیقت دعوت تو را یافتم. من میدانستم که پیامبری ظهور خواهد کرد، ولی تصور میکردم که از نقطه شام برانگیخته خواهد شد. من مقدم سفیر تو را گرامی شمردم. سپس در نامه خود به هدایایی اشاره کرد که برای پیامبر فرستاده بود و نامه را با جمله «سلام بر تو» ختم کرد. [2] احترامی که مقوقس در انشای نامه به کار برده و نام «محمد» را بر نام خود مقدم داشته بود و نیز هدایای گرانبهایی که برای پیامبر فرستاده و احترام شایستهای که از سفیر وی به جا آورده بود؛ همگی حاکی است که مقوقس دعوت پیامبر را در باطن پذیرفته بود، ولی علاقه به حکومت و ریاست او را از تظاهر به اسلام و انقیاد عملی بازداشت.
[1]. سیره زینی دحلان، ج 3، ص 71. [2]. الطبقات الکبری، ج 1، ص 260.