قیصر به تحقیر من گوش نکرد و گفت: آنچه من از تو سؤال میکنم به آن پاسخ بده.! [1] تأثیر نامه پیامبر در قیصر
قیصر به گزارشهای کسب شده از جانب ابو سفیان اکتفا نکرده و با نامه موضوع را با یکی از دانشمندان روم در میان گذاشت وی در جواب نوشت: این همان پیامبر است که جهان در انتظار او است. قیصر برای به دست آوردن طرز تفکر سران روم، اجتماع عظیمی در یکی از صومعهها تشکیل داد و نامه پیامبر را بر آنان خواند و گفت: آیا حاضرید با برنامه و آیین او موافقت کنیم؟ چیزی نگذشت که تشنج بزرگی در مجلس پدید آمد؛ به طوری که قیصر از اختلاف و مخالفت آنان بر جان خود ترسید. فورا از جایگاه خود- که نقطه بلندی بود- رو به مردم کرد و گفت: نظر من از این پیشنهاد آزمایش شما بود، صلابت و استقامت شما در آیین مسیح مورد اعجاب و تقدیر من قرار گرفت. قیصر، دحیه را خواست و او را احترام کرد و پاسخ نامه پیامبر را نوشت و هدیهای نیز ارسال و مراتب ایمان و اخلاص خود را در آن منعکس کرد. [2]
سفیر پیامبر در دربار ایران
روزی که سفیر پیامبر اسلام عازم دربار ایران شد، زمامدار این سرزمین وسیع، «خسروپرویز» بود. وی دومین زمامدار ایران پس از انوشیروان بود که 32 سال پیش از هجرت پیامبر، بر تخت سلطنت نشست. حکومت وی، در این مدت با حوادث تلخ و شیرین بیشماری روبهرو شد. قدرت ایران در دوران زمامداری وی کاملا در نوسان بود: روزی نفوذ ایران، آسای صغیر را فراگرفت و تا نزدیکی قسطنطنیه
[1]. تاریخ طبری، ج 2، ص 290 و بحار الانوار، ج 20، ص 378- 380. [2]. الطبقات الکبری، ج 1، ص 259؛ سیره حلبی، ج 2، ص 277؛ الکامل فی التاریخ، ج 2، ص 144 و بحار الانوار، ج 20، ص 379.