به یک اصل مشترک دعوت میکنیم؛ غیر خدا را نپرستیم، کسی را انباز او قرار ندهیم بعضی از ما برخی دیگر را به خدایی نپذیر، هرگاه [ای محمد] آنان از آیین حق سر برتافتند بگو: گواه باشید که ما مسلمانیم.
قیصر از حالات پیامبر تحقیق میکند
زمامدار روم، احتمال داد که نویسنده نامه همان محمد موعود تورات و انجیل باشد. از این رو، در صدد برآمد که از خصوصیات زندگی وی، اطلاعات دقیقی به دست آورد. فورا مسئولی را به حضور طلبید و گفت: سراسر شام را زیر پا گذار، شاید از خویشاوندان و نزدیکان «محمد» و یا از کسانی که از اوضاع وی اطلاع دارند، افرادی را پیدا کنی، تا من درباره «محمد» اطلاعاتی به دست آورم. از حسن تصادف، در همان ایام ابو سفیان با گروهی از قریش برای بازرگانی به شام آمده بودند. مأمور قیصر با آنها تماس گرفت و همه را به بیت المقدس برد و به حضور او بازیافتید. قیصر از آنان پرسید: آیا در میان شما کسی هست که با «محمد» پیوند خویشاوندی داشته باشد؟ ابو سفیان به خود اشاره کرد و گفت: ما با او از یک طایفهایم و در جد چهارم (عبد مناف) به هم میرسیم. «قیصر» دستور داد که ابو سفیان، پیش روی او بایستد و دیگران پشت سر او قرار گیرند و مراقب سخنان ابو سفیان شوند که هرگاه وی در پاسخ پرسشهای قیصر، غرضورزی کرد، بیدرنگ به خطا و یا دروغ او اشاره کنند. با این اوضاع، قیصر سؤالهای زیر را از ابو سفیان پرسید و او نیز به ترتیب پاسخ داد: 1. حسب «محمد» چگونه است؟ - خانواده او شریف و بزرگاند.
دربار است. برخی میگویند: مراد کشاورزان است؛ زیرا اکثریت مردم آن روز را طبقه کشاورز تشکیل میداد. مؤید این نظر این است که در برخی از نسخهها (کامل، ج 2، ص 145) به جای لفظ یاد شده کلمه «أکّارین» آمده و «أکّار» همان کشاورز است. گاهی احتمال میدهند که «أریس» نام طایفهای باشد که در روم زندگی میکردند.