کرد. او گفت: به خدایی که تو را به حق مبعوث کرده است، من هیچ کار خلافی از او ندیدهام.»! [1] این بخش از تاریخ با عصمت پیامبر سازگار نیست، زیرا این قسمت حاکی است که پیامبر تحت تأثیر موج شایعه قرار گرفت، تا آنجا که رفتار خود را با عایشه دگرگون کرد و با یاران خود در این مورد به مشاوره پرداخت. این نوع رفتار با متهمی که هیچ نوع دلیل و گواه بر اتهام او در دست نیست، نه تنها با مقام عصمت پیامبر بلکه با مقام یک فرد با ایمان نیز سازگار نیست، زیرا هرگز نباید شایعه، رفتار یک مسلمان را با یک فرد متهم دگرگون سازد و اگر در اندیشه او نیز اثر بگذارد، هرگز نباید، در رفتار او ایجاد دگرگونی کند. قرآن، در آیههای دوازدهم و چهاردهم سوره نور، کسانی را که تحت تأثیر شایعه قرار گرفتهاند؛ سخت توبیخ میکند و میفرماید: چرا هنگامی که این تهمت را شنیدید، مردان و زنان با ایمان نسبت به متهم، گمان خیر نبردید و چرا نگفتید که این دروغ آشکار است و اگر رحمت خدا شامل حال شما در دنیا و آخرت نمیشد، به خاطر این گناهی که کردید، عذاب عظیمی به شما میرسید. اگر این بخش از شأن نزول صحیح باشد، باید بگوییم که شخص پیامبر نیز مشمول این عتاب و عقاب بوده است، در حالی که مقام نبوت که همراه با عصمت است، هرگز اجازه نمیدهد که گفته شود: این خطاب و عتاب متوجه شخص پیامبر نیز بوده است. از این رو، باید همه این شأن نزول را که بخشی از آن با مقام نبوت و عصمت سازگار نیست، رد کرد و یا دست کم آن را تجزیه کرده و قسمت نخست آن را که منافاتی با عصمت و نبوت ندارد، پذیرفت و قسمت دیگر را رد کرد.
2. سعد معاذ، قبل از حادثه «افک» در گذشته است
«بخاری» در صحیح خود، در ذیل شأن نزول از عایشه چنین نقل میکند: پیامبر
[1]. صحیح بخاری، جزء ششم تفسیر سوره نور، ص 102- 103 و نیز جزء پنجم، ص 118.