«غران» حرکت کرده، در «عسفان» که نزدیکی «مکه» است فرود آمد. سپس ده نفر را به عنوان «گروه اکتشافی» به کرانههای مکه (کراع الغمیم) فرستاد؛ به طوری که حرکت سربازان اسلام و قدرتنمایی آنها، برای قریش نمایان بود. سپس دستور کوچ داد و همگی رهسپار مدینه شدند. جابر بن عبد اللّه میگوید: رسول خدا پس از بازگشت از این غزوه چنین میگفت: از رنج مسافرت و مشقت نقل و انتقال و حوادث ناگوار در زندگی مادی و خانواده [انسان] به خدا پناه میبرم. [1] غزوه ذی قرد [2]
چند روزی از بازگشت پیامبر به مدینه نگذشته بود که عیینة بن حصن فزاری به کمک گروهی از قبیله «غطفان» گلّه شتری را که در چراگاهی به نام «غابه»- که در ناحیه «شام» بود و چراگاه مردم مدینه بود- به غارت برد و نگهبان آن را کشت و زن مسلمانی را اسیر کرد و همراه خود برد. «سلمه اسلمی» که به قصد شکار از مدینه بیرون آمده بود جریان را دید، فورا روی تل «سلع» آمد و مسلمانان را به یاری خود طلبید و گفت: وا صباحا! (این جمله شعار عرب در کمک طلبیدن بود)، سپس غارتگران را تعقیب کرده و با پرتاب کردن تیر، دسته یغماگر را از فرار بازداشت. پیامبر نخستین کسی بود که فریاد و استغاثه «سلمه» را شنید. صدای کمک خواهی پیامبر نیز بلند شد، گروهی سواره خود را به پیامبر رسانیدند. وی آنها را به فرماندهی «سعد بن زید» به تعقیب غارتگران فرستاد و خود نیز به دنبال آنان حرکت کرد. نبرد مختصری میان آنها درگرفت و دو نفر از مسلمانان و سه نفر از دسته مقابل کشته شد. سرانجام توانستند قسمت مهمی از شتران را بازگیرند و زن مسلمان را آزاد کنند، ولی دشمن به سرزمین
[1]. أعوذ باللّه من وعثاء السفر و کآبة المنقلب، و سوء المنظر فی المال و الأهل. «تاریخ طبری، ج 2، ص 254 و واقدی، المغازی، ج 2، ص 535». [2]. «ذی قرد»، آبگاهی است نزدیک سرزمین قبایل «غطفان».