رأی دادند که اگر این پیمان به دستور خداست، قبول میکنیم و اگر نظر شخصی آن حضرت است که نظر ما را میخواهند، تصور میکنیم که قرارداد در همین جا متوقف شود و از تصویب نهایی نگذرد، زیرا ما در هیچ یک از ادوار به این قبایل باج ندادهایم و یک نفر از این دستهها جرأت نداشت دانهای از خرماهای ما را از طریق زور و فشار ببرد، چه رسد که الآن در پرتو عنایات خدا و راهنماییهای حضرتت اسلام آورده و با این دین، گرامی و عزیز شدهایم. به خدا سوگند! ما تقاضای باطل و پوچ آنها را با شمشیر پاسخ میدهیم، تا به حکم الهی کار فیصله پیدا کند. [1] پیامبر فرمود: علت اینکه من به فکر چنین قراردادی افتادم، این بود که دیدم شما هدف سپاه عرب قرار گرفته و از هر سو مورد هجوم واقع شدهاید؛ چاره را در این دیدم که از این طریق اتفاق دشمن را برهم بزنم. اکنون که فداکاری شما بر من آشکار شد، من قرارداد را متوقف ساخته و به شما میگویم- و به گفتهام ایمان دارم- که خداوند پیامبر خود را خوار نساخته و وعده خود را در پیروزی توحید بر شرک عملی خواهد کرد. در این لحظه، «سعد بن معاذ» با کسب اجازه مطالب نامه را پاک کرد و گفت: بتپرستان هرچه میخواهند در حق ما انجام بدهند، ما ملت باج دهی نیستیم. [2] عواملی که سپاه عرب را متفرق ساخت
1. نخستین عامل پیروزی، گفتوگوهای نمایندگان پیامبر با سران قبایل «غطفان» و «فزاره» بود، زیرا این قرارداد اگر چه به تصویب نهائی نرسید، نقض آن نیز اعلام نشد. قبایل مزبور از این طریق با متفقین خود دودل شده و روز به روز در انتظار امضای قرارداد مزبور بودند و هر موقع از آنها تقاضای حمله عمومی میشد، آنان به
[1]. و اللّه لا نعطیهم إلّا السیف حتی یحکم اللّه بیننا و بینهم. [2]. سیره ابن هشام، ج 2، ص 223 و بحار الانوار، ج 20، ص 252.