مشرکان و یهودیان تا پیش از جنگ احزاب، نبردهای مختلفی بر ضد اسلام به راه انداخته بودند، ولی طرف جنگ در این نبردها، جمعیت خاصی بود و هرگز جنبه عمومی نداشت که تمام شبه جزیره را بر ضد اسلام بشوراند. از آنجا که دشمنان با آن همه کوششها موفق به برانداختن حکومت جوان اسلام نشده بودند، این بار با تشکیل سپاه مختلط که قبایل مختلفی در آن شرکت داشتند، خواستند کار اسلام را یکسره سازند و به اصطلاح آخرین تیری که در ترکش داشتند، به جانب مسلمانان پرتاب کنند. از این رو، با به کارگیری نیروهای نظامی و اقتصادی سپاه عظیمی را به راه انداختند که اگر تدبیر لازم از طرف مسلمانان برای دفاع از مدینه اتخاذ نشده بود، دشمن به پیروزی میرسید. بدین سان دشمنان اسلام، قهرمان بزرگ عرب یعنی «عمرو بن عبد ود» را همراه خود آورده بودند تا به نیروی بازوی او پیروزی خود را سرعت بخشند. بنابراین، در روزهای احزاب، بلکه در لحظه تقابل دو قهرمان شرک و اسلام، کفر و اسلام با هم روبهرو شدند و این مبارزه صحنهای بود از تقابل کفر و ایمان. یکی از علل عدم موفقیت سپاه عرب، همان خندق ژرفی بود که در پیش پای آنان کنده شده بود. سپاه دشمن شب و روز میکوشید که از خندق عبور کند، ولی با حملات سرسختانه نگهبانان و تدابیر شخص پیامبر اسلام مواجه میشدند. زمستان سوزان آن سال و کمی خوار بار و علوفه، سپاه عرب و زندگی دامهای آنان را تهدید میکرد. حییّ بن اخطب (آتش افروز جنگ) بیست بار شتر، خرما از یهودیان بنی قریظه کمک گرفت که مأموران اسلام آن را توقیف و سپس میان ارتش اسلام تقسیم کردند. [1]