از این آیه استفاده میشود که آنچه پیامبر اخفاء میکرد، همان وحی الهی بود که برای ابطال سنت غلط، باید با همسر پسرخوانده خود پس از طلاق ازدواج کند. 2. وَ تَخْشَی النَّاسَ وَ اللَّهُ أَحَقُّ أَنْ تَخْشاهُ؛ از مردم میترسیدی، در صورتی که خدا شایستهتر است که از او بترسی. ابهام این قسمت از جمله دوم به مراتب کمتر از قسمت اوّل است، چون زیر پا نهادن یک سنّت چندساله و مستمر در یک محیط آلوده، یعنی ازدواج با همسر پسرخوانده، طبعا توأم با یک ناراحتی قلبی است که در پیامبران با توجه به فرمان الهی مرتفع میشود. اگر پیامبر ناراحتی داشت و یا دغدغه خاطری در او پدید آمده بود، بدان علّت بود که فکر میکرد، گروه عرب که تازه از جاهلیت و افکار پلیدی بریده شدهاند، خواهند گفت که پیامبر دست به یک کار خلافی زده است، در صورتی که ناشایست نیست.
غزوه احزاب [1]
رسول گرامی در سال پنجم، غزوههایی را رهبری کرد و سریههایی نیز برای خنثی کردن توطئههای احتمالی دشمن اعزام کرد. اینک برخی از غزوههای سال پنجم را ذکر میکنیم:
گزارشی به مدینه رسید که گروهی در «دومة الجندل» گرد آمدهاند و بر مسافران و
[1]. ابن هشام در سیره خود، تاریخ این غزوه را ماه شوال سال پنجم هجرت میداند، و از آنجا که پایان غزوه «احزاب»، بیست و چهارم ماه «ذی القعدة» بود و مدت محاصره نیز یک ماه بوده است؛ باید گفت این نبرد حدود بیست و چهارم ماه شوال آغاز شده است. [2]. منطقهای است در نزدیکی دمشق و فاصله این دو با وسائل گذشته در پنج روز پیموده میشد و فاصله آن تا مدینه در پانزده تا شانزده روز پیموده میگشت. «ابن سعد، الطبقات الکبری، ج 2، ص 44».