ابن هشام، [1] شش شبانه روز و بنا به نقل برخی دیگر پانزده روز قلعه آنها را محاصره کرد، ولی یهودیان بر استقامت و پایداری خود افزودند. پیامبر دستور داد، نخلهای اطراف قلعه را ببرند، تا یهودیان یک باره دندان طمع از این سرزمین بکنند. در این لحظه داد یهودیان از داخل قلعه بلند شد و همگی گفتند: ای ابو القاسم (کنایه از پیامبر) تو همیشه سربازان خود را از قطع اشجار نهی میکردی، این بار چرا دست به چنین کاری میزنید؟! سرانجام جهودان تن به قضا دادند و گفتند: ما حاضریم جلای وطن کنیم، مشروط بر اینکه اموال منقول خود را از این سرزمین ببریم. پیامبر اکرم موافقت کرد که آنان غیر از سلاح، آنچه از اموال دارند با خود ببرند. یهود آزمند در نقل اموال خود حد اکثر کوشش را کردند، حتی درهای خانهها را با چهارچوبه از جایش کنده، برای حمل آماده میکردند و باقیمانده خانهها را با دست خود ویران میکردند: گروهی از آنها عازم خیبر و دستهای دیگر روانه شام شدند و دو نفر از آنها نیز اسلام آوردند. ملت زبون و بیچاره برای جبران شکست با زدن دف و خواندن سرود، مدینه را ترک گفتند و شکست خود را از این طریق جبران کردند و خواستند برسانند که ما از ترک این دیار چندان ملول و آزرده نیستیم.
مزارع بنی النضیر میان مهاجران تقسیم میشود
غنیمتی که سربازان اسلام بدون جنگ و نبرد به چنگ میآورند، به حکم قرآن [2] متعلق به شخص پیامبر است و او هرگونه صلاح بداند در مصالح اسلام صرف میکند. حضرت مصلحت دید این مزارع و آبها و باغها را میان مهاجران قسمت کند، زیرا دست آنها از ثروت دنیا به علت مهاجرت از مکه کوتاه بود، و در حقیقت
[1]. سیره ابن هشام، ج 2، ص 191. [2]. حشر (59) آیه 6.