دستور عدالت و میانهروی غفلت نکرده و با این طریق، اصول عدالت را در تمام اوقات در نظر گرفته و مستقر ساخته است. خواهر حمزه، «صفیه» اصرار داشت که نعش برادر را ببیند. ولی فرزندش «زبیر» از آمدن مادر به دستور رسول خدا جلوگیری کرد. آنگاه «صفیه» به فرزند خود گفت: شنیدهام برادرم را «مثله» کردهاند. به خدا سوگند! که اگر بالین او بیایم، اظهار ناراحتی نخواهم کرد و این مصیبت را در راه خدا خواهم پذیرفت. این بانوی تربیت یافته، با کمال وقار بالین برادر آمد، نماز بر او خواند و در حق او طلب آمرزش کرد و بازگشت. راستی قدرت ایمان بالاترین نیروهاست. سختترین طوفانها و هیجانها را مهار میکند و بر شخص مصیبتزده وقار و سکینه میبخشد. پیامبر، برای شهدای «احد» نماز خواند و آنها را یکیک و یا دوتا دوتا، دفن کرد و دستور داد که «عمرو بن جموح» و «عبد اللّه بن عمرو» را در یک قبر بگذارند، زیرا آنان قبلا با هم دوست بودند، چه بهتر که در حال مرگ نیز با هم باشند. [1] آخرین سخنان سعد بن ربیع
«سعد بن ربیع» از یاران با وفای پیامبر بود و دلی لبریز از ایمان و اخلاص داشت آنگاه که با دوازده زخم نقش بر زمین شده بود، مردی از کنار وی گذشت و به او گفت. میگویند محمد صلی اللّه علیه و آله و سلّم کشته شده است. سعد به وی گفت: اگر محمد صلی اللّه علیه و آله و سلّم کشته شده، خدای محمد صلی اللّه علیه و آله و سلّم زنده است و ما در راه نشر آیین خدا جهاد میکنیم و از حریم توحید دفاع میکنیم. وقتی شعله جنگ خاموش شد، پیامبر به یاد سعد بن ربیع افتاد و گفت: چه کسی میتواند، برای من خبری از «سعد» بیاورد؟ «زید بن ثابت» داوطلب شد که از مرگ و
[1]. سیره ابن هشام، ج 2، ص 498 و بحار الانوار، ج 20، ص 131.