شمشیر را بالای سر خود دید، سخت ناله کرد. ناگهان دیدم او «هند» زن ابو سفیان است و من شمشیر پیامبر را پاکتر از آن دیدم که بر فرق زنی مانند «هند» بزنم. [1] نبرد آغاز میشود
ابو عامر که از فراریان مدینه بود، جنگ را آغاز کرد. وی از قبیله «اوس» بود که بر اثر مخالفت با اسلام از مدینه به مکه پناهنده شده بود و پانزده نفر از اوسیان نیز با او همراه بودند. او تصور میکرد اگر «اوسیان» او را ببینند، دست از یاری پیامبر برمیدارند؛ از این رو، در این راه پیشقدم شد، ولی وقتی با مسلمانان رو به رو شد، با طعن و بدگویی ایشان مواجه شد و پس از جنگ مختصری از جبهه دوری گزید. [2] رشادت چند سرباز در نبرد احد، میان تاریخنویسان مشهور بوده و در میان آنان فداکاریهای علی علیه السّلام بیشتر شایسته تقدیر است. ابن عباس میگوید: در تمام نبردها علی پرچمدار مسلمانان بود و پیوسته آنان را از افراد ورزیده و با استقامت انتخاب میکردند؛ در نبرد احد پرچم مهاجران در دست علی بود و به نقل بسیاری از مورخان پس از کشته شدن «مصعب بن عمیر» که پرچمدار مسلمانان بود، پیامبر پرچم را به علی داد. علت اینکه نخست «مصعب» حامل پرچم بود، شاید این بوده که وی از قبیله بنی عبد الدار بود و پرچمداران قریش نیز از این قبیله بودند. [3] «طلحة بن ابی طلحه» که او را «کبش الکتیبه» [4] میگفتند؛ نعرهکشان وارد میدان شد و فریاد کشید و گفت: یاران محمد! شما میگویید که کشتگان ما در دوزخند، ولی کشتگان شما در بهشت، آیا با این وضع کسی هست که من او را به بهشت روانه کنم و یا او مرا به دوزخ؟ صدای او در میدان طنینانداز بود، علی علیه السّلام پیش رفت و پس از زد و
[1]. همان، ج 2، ص 68- 69. [2]. همان، ص 12. [3]. شیخ مفید، الارشاد، ص 43. [4]. مرد شماره یک پیشقراولان لشکر.