مصنوع ممکن است، نه تنها شیوه دوران رسالت وی بود، بلکه او در تمام ادوار زندگی، حتّی در زمان کودکی با اوهام و خرافات مبارزه میکرد. روزی که محمد صلی اللّه علیه و آله و سلّم بیش از چهار سال نداشت و در صحرا زیر نظر دایه و مادر رضاعی خود «حلیمه» زندگی میکرد، از مادر خود درخواست کرد که همراه برادران رضاعی خود به صحرا رود. «حلیمه» میگوید: فردای آن روز، محمّد را شستوشو دادم و به موهایش روغن زدم، به چشمانش سرمه کشیدم، برای این که دیوهای صحرا به او صدمه نرسانند، مهرهای یمانی که در نخ قرار گرفته بود، برای محافظت به گردنش آویختم. محمد صلی اللّه علیه و آله و سلّم مهره را از گردن درآورد و به مادر خود چنین گفت: مادر جان آرام، خدای من که پیوسته با من است، نگهدار و حافظ من است. [1] خرافات در عقاید عرب جاهلی
عقاید تمام ملل و جامعههای جهان، روز طلوع ستاره اسلام، با انواعی از خرافات آمیخته بود و افسانههای یونانی و ساسانی بر افکار مللی که مترقّیترین جامعه آن روز به شمار میرفتند حکومت میکرد. هم اکنون در میان ملل مترقّی شرق، خرافههای زیادی وجود دارد که تمدّن کنونی نتوانسته آنها را از قاموس زندگی مردم بردارد. رشد افسانه و خرافه به تناسب علم و فرهنگ، جامعه هرچه از نظر علم و فرهنگ عقب باشد، به همان نسبت خرافه و اوهام در میان آنان زیادتر خواهد بود. تاریخ، برای مردم شبه جزیره، خرافه و افسانههای زیادی ضبط کرده است و آلوسی [2] بیشتر آنها را در کتابش با یک سلسله شواهد شعری و غیره گرد آورده است. انسان پس از مراجعه به این کتاب و غیر آن، با انبوهی از خرافات رو به رو میگردد که مغز عرب جاهلی را پر کرده بود و این رشتههای بیاساس، یکی از علل عقبافتادگی
[1]. مهلا یا أمّاه، فإنّ معی من یحفظنی. «بحار الانوار، ج 15، ص 392». [2]. سیّد محمود آلوسی، بلوغ الارب فی معرفة أحوال العرب، ج 2، ص 286- 369.