کسی باید باشد که از نظر فضیلت و تقوا، ایمان و اخلاص مانند او باشد. اگر فاطمه به موجب آیه تطهیر، معصوم از گناه شمرده شده، شوهرش نیز باید مثل او معصوم از گناه باشد. دارایی و مظاهر مادی ملاک هم شأنی نیست. اسلام با اینکه میگوید: دختران خود را به هم شأن آنها بدهید، ولی هم شأن بودن را به ایمان و اسلام تفسیر میفرماید. پیامبر از طرف خداوند مأمور بود که در پاسخ خواستگاران بگوید ازدواج فاطمه باید به فرمان خدا صورت بگیرد و او تا حدی در این پوزش پرده از چهره حقیقت برمیداشت. اصحاب پیامبر فهمیدند که جریان ازدواج فاطمه سهل و آسان نیست و هر فردی هرچه هم شخصیت مادی داشته باشد، نمیتواند با وی ازدواج کند. شوهر فاطمه شخصیتی است که از نظر صدق و صفا و ایمان و اخلاص، فضایل معنوی و سجایای اخلاقی باید پشت سر پیامبر باشد و این اوصاف در شخصیتی جز علی علیه السّلام جمع نیست. برای امتحان علی را تشویق کردند که از دختر پیامبر خواستگاری کند. [1] علی هم از صمیم قلب با این مطلب موافق بود، فقط در پی فرصتی میگشت تا شرایط برای خواستگاری فراهم گردد. امیر مؤمنان شخصا به محضر رسول خدا شرفیاب شد. حجب و حیا، سراسر بدنش را فراگرفته بود. سر به زیر افکنده بود گویا میخواست مطلبی بگوید، ولی شرم مانع از گفتن آن میشد. پیامبر گرامی او را وادار به سخن گفتن کرد. او با ادای چند جمله توانست مقصود خود را بفهماند. این نوع خواستگاری نشانه اخلاص و صمیمیت است؛ هنوز مکتبهای تربیتی نتوانسته است چنین آزادی توأم باتقوا و ایمان و اخلاص را به جوانان خواستگار بیاموزد. پیامبر صلی اللّه علیه و آله و سلّم با تقاضای علی علیه السّلام موافقت کرد و فرمود: شما مقداری صبر کنید تا من این موضوع را با دخترم در میان بگذارم. وقتی مطلب را به دختر خود گفت. سکوت، [1]. بحار الانوار، ج 43، ص 93.