از نظر روحی میتوان گفت که اعراب قبل از اسلام، نمونه کامل انسان طمعکار و حریص بودند و علاقه وافری به مادیات داشتند. آنان به همه چیز از نظر منافع مینگریستند و همیشه برای خود نوعی کرامت و شرف و برتری نسبت به سایران میاندیشیدند. آزادی را بینهایت دوست داشتند، لذا از هر چیزی که آزادیشان را محدود میکرد، متنفر بودند. [1] «ابن خلدون» درباره آنها میگوید: این قوم بر حسب طبیعت، وحشی و یغماگر بودند و موجبات وحشیگری، چنان در میان آنها استوار بود که همچون خوی و سرشت آنان شده بود و از این خوی لذت میبردند، زیرا در پرتو آن از قیود فرمانبری حکام و قوانین سرباز میزدند و به سیاست کشورداری نافرمانی میکردند و پیداست که چنین خوی و سرشتی، با عمران و تمدن منافات دارد ... سپس اضافه میکند: خوی آنان غارتگری بود، هر چه را در دست دیگران مییافتند، میربودند و تاراج میکردند و روزی آنان در پرتو نیزهها فراهم میآمد و در ربودن اموال دیگران، حد معینی قایل نبودند، بلکه چشم ایشان به هر گونه ثروت یا ابزار زندگی میافتاد، آن را غارت میکردند. [2] آری غارتگری و جنگ و قتال، از عادات ثانویه آن قوم بود. گویند یکی از عربها پس از شنیدن صلح و صفای بهشت از زبان پیامبر، پرسید: آیا در بهشت جنگ هم وجود دارد یا نه؟ همین که گفتند: نه. گفت: پس به چه درد میخورد. در تاریخ عرب، بیش از 1700 جنگ ضبط شده و برخی از این جنگها، گاه تا یکصد سال و بیشتر به
[1]. اسلام و جاهلیت، ص 245. [2]. ترجمه مقدمه ابن خلدون، ج 1، ص 285 و 286.