کنید و ما در همینجا نشستهایم، ولی ما ضد این سخن را به شما عرض میکنیم: در ظل عنایات پروردگارت جهاد کن و ما نیز در رکاب شما میجنگیم. [1] پیامبر از شنیدن سخنان مقداد، خوشحال گردید و در حق او دعا کرد.
پردهپوشی حقایق
اگر غرضورزی و ستر حقایق و تعصب باطل، برای تمام نویسندگان ناشایست باشد؛ برای مورّخ از همه بدتر و ناشایستهتر است. تاریخ آیینهای است که چهرههای مردان در آن به خوبی نمایان است. مورخ باید بکوشد صفحه آیینه آیندگان را از هر گونه زنگار تعصّب پاک کند. ابن هشام، [2] مقریزی [3] و طبری [4] شورای نظامی پیامبر را در تاریخ خود مطرح کرده و متن پاسخهای سعد معاذ و مقداد را در کتاب خود آوردهاند، ولی از نقل پاسخ تفصیلی ابی بکر و عمر خودداری کرده و به طور اجمال نوشتهاند که این دو نفر، برخاستند و نظر دادند و نیکو سخن گفتند. اکنون باید از این قهرمانان تاریخ پرسید که اگر نظرهای این دو شخصیت نیکو بود، چرا از بیان متن آن خودداری کردهاید؟ وانگهی متن پاسخ آنها همان است که در بالا نقل شد و اگر آنان پرده روی حقایق افکندهاند، دیگران متن گفتار آنان را آوردهاند [5] و چنان که ملاحظه میفرمایید، هرگز سخنان نیکو نگفتهاند. سخنانی گفتهاند که حاکی است گوینده آن را رعب و وحشت فراگرفته بود. آنچنان قریش را عزیز و نیرومند میپنداشتند که هرگز احتمال شکست قریش در ذهن آنها راه نداشت.
[1]. فَاذْهَبْ أَنْتَ وَ رَبُّکَ فَقاتِلا، إِنَّا هاهُنا قاعِدُونَ (مائده آیه 24). [2]. سیره ابن هشام، ج 1، ص 615. [3]. الامتاع الأسماع، ص 74. [4]. تاریخ طبری، ج 2، ص 140. [5]. واقدی، المغازی، ج 1، ص 248؛ سیره حلبی، ج 2، ص 160 و بحار الانوار، ج 19، ص 217.