اسفانگیزتر از همه، نظام ازدواج آنان بود که در جهان نظیری نداشت؛ مثلا برای همسر، حدّ معینی قایل نبودند و برای خالی کردن شانه از زیر بار مهریه، زنان را اذیت میکردند و چنان که زنی بر خلاف عفت رفتاری میکرد، مهر او به کلی از بین میرفت. گاهی از همین قانون سوء استفاده کرده، زنان خود را متهم میساختند تا بتوانند از دادن مهر امتناع ورزند. گرفتن همسران پدر، در صورت طلاق یا مرگ پدر، برای اولاد اشکال نداشت. هنگامی که از شوهر خود طلاق میگرفتند، حق ازدواج منوط به اذن شوهر اول بود و اذن شوهر نخستین هم غالبا با دریافت مهر انجام میگرفت. وارثها، زن را نیز مانند اثاث خانه تملک کرده و با افکندن روسری به سر زن، مالکیت خود را اعلام میکردند.
مقایسهای کوتاه
اگر خواننده گرامی حقوق زن را در اسلام ملاحظه کند؛ جدا اذعان خواهد نمود که این احکام و مقررات و این قدمهای مؤثر در اصلاح و تحکیم حقوق زن که از طریق پیامبر اسلام برداشته شده، خود گواه روشن بر حقانیت و ارتباط وی با جهان وحی است، زیرا چه دلسوزی و مراعات بالاتر از اینکه (علاوه بر این که در آیات و احادیث، حقوق زن را تثبیت نموده و عملا پیروان خود را به مهربانی با آنان دعوت کرده است) در خطبه «حجة الوداع» نیز زنان را به این عبارت به مردان توصیه کرد. ای مردم! شما بر زنان خود حقی دارید و آنها هم بر شما حقی، درباره آنها سفارش به نیکی کنید، زیرا کمک و مددکار شما هستند ... از آنچه خود میخورید به آنان بدهید و از آنچه خود میپوشید بر آنان بپوشانید. [1]
[1]. أیّها النّاس، فإنّ لکم علی نسائکم حقّا، و لهنّ علیکم حقّا، و استوصوا بالنّساء خیرا؛ فإنّهنّ عندکم عوان ... أطعموهنّ ممّا تأکلون، و ألبسوهنّ ممّا تلبسون. این جملهها در خطبه «حجة الوداع»، با تفاوتهای مختصری وارد شده است. «ر. ک: تحف العقول، ص 33- 34».