(مسلمانان) را از آشیانه خود بیرون کردهاید و با زجر و شکنجه و تهدید و ارعاب، فتنهها برپا کردهاید و با وجود این جرمهای بزرگ، حق اعتراض ندارید. با نزول این آیه، روح تازهای در کالبد مسلمانان دمیده شد. در این هنگام، پیامبر غنایم جنگی را تقسیم کرد. قریش خواستند اسیران خود را بخرند، پیامبر فرمود: باید دو سرباز مسلمانی را که دستگیر کردهاید رد کنید تا من نیز اسیران شما را بازگردانم و اگر آنها را بکشید ما نیز اسیران شما را خواهیم کشت. قریش ناچار شدند که اسیران مسلمان را برگردانند. با تحویل آنها حکم آزادی اسیران قریش نیز صادر شد: از حسن اتفاق یکی از آنها مسلمان شد و دیگری به سوی مکّه بازگشت.
هدف از مانورهای جنگی چه بوده است؟
هدف اساسی از اعزام این دستهها و عقد پیمانهای نظامی با قبیلههایی که در مسیر تجارت مکیان میزیستند؛ آگاه ساختن قریش از قدرت نظامی و نیرومندی مسلمانان بود. خصوصا هنگامی که خود پیامبر در آنها شرکت میکرد و با گروه انبوهی سر راه کاروان قریش توقف مینمود. رهبر عالی قدر اسلام میخواست به حکومت مکّه بفهماند که کلیه خطوط بازرگانی شما در اختیار ما است و ما هر موقع بخواهیم میتوانیم جلو بازرگانی شما را بگیریم. تجارت برای مردم مکّه امری حیاتی بود و کالاهایی که از آنجا به طائف و شام حمل و نقل میشد، اساس اقتصاد زندگی مکیان را تشکیل میداد. اگر این خطوط از طرف نیروهای دشمن تازه نفس و همپیمانان آنان مانند «بنی ضمره» و «بنی مدلج» تهدید میشد، بنای زندگی آنها فرو میریخت. هدف از اعزام این هیئتها این بود که قریش بداند شاهراه بازرگانی آنها در دست مسلمانان قرار گرفته است. اگر آنان در لجاجت خود باقی بمانند و از نشر و تبلیغ آیین اسلام جلوگیری کنند و مسلمانان محیط مکّه را اذیت کنند، شریانهای حیاتی آنان قطع خواهد شد.