اکثر مورّخان و محدثان شیعه و سنی، در اینجا دو منقبت بزرگ را یادآور شدهاند: پیامبر سیصد نفر از مهاجران و انصار را با یک دیگر برادر کرد و رو به مسلمانان کرد و گفت: فلانی! تو برادر فلانی هستی. کار اخوّت به پایان رسیده بود. ناگهان علی با چشمهای اشک بار عرض کرد: یاران خود را با یک دیگر برادر کردید، ولی عقد اخوت میان من و دیگری برقرار نفرمودید؟ [1] در این هنگام پیامبر رو به علی کرد و گفت: تو در دنیا و آخرت برادر منی. [2] «قندوزی» حنفی، جریان را به طور کاملتر نقل کرده و میگوید: پیامبر در جواب سؤال علی فرمود: به خدایی که مرا برای هدایت مردم مبعوث فرموده سوگند! کار برادری تو را برای این به عقب انداختم که میخواستم در پایان با تو برادر شوم. تو به من، مانند هارونی به موسی؛ جز اینکه پس از من پیامبری نیست، تو برادر و وارث من هستی. [3] ابن کثیر، [4] در صحت این جریان تشکیک کرده است. از آنجا که تشکیکهای وی، زاییده روحیات مخصوص او است و کمتر از اعتذاری نیست که از جانب معاویه و هواداران او خواست؛ از اینرو از نقل و ردّ آن صرف نظر میکنیم.
منقبت دیگر برای علی علیه السّلام
ساختمان مسجد به پایان رسید. در اطراف مسجد، خانههای پیامبر و اصحاب وی
[1]. آخیت بین أصحابک و لم تؤاخ بینی و بین أحد. [2]. أنت أخی فی الدّنیا و الآخرة. [3]. ینابیع الموده، ص 56. [4]. البدایة و النهایه، ج 2، ص 226.