حمایت و پشتیبانی یثربیان از مسلمانان، بار دیگر قریش را از خواب سنگین غفلت بیدار کرد. دوباره آزار و اذیت را از سر گرفته و آماده شدند که از نفوذ اسلام و انتشار آن جلوگیری کنند. یاران پیامبر از فشار و آزار مشرکان شکایت کردند و اجازه خواستند که به نقطهای مسافرت کنند. پیامبر چند روزی مهلت خواست، سپس فرمود: بهترین نقطه برای شما همان یثرب است. شما میتوانید با کمال آرامش یکی یکی به آن نقطه مهاجرت کنید. پس از صدور فرمان مهاجرت، مسلمانان به بهانههای گوناگونی از مکّه بیرون رفته و راه یثرب را در پیش گرفتند. هنوز آغاز مهاجرت بود که قریش به راز مسافرت پی بردند و از هرگونه نقل و انتقال جلوگیری کردند و تصمیم گرفتند که به هر کس دست یابند از راه بازگردانند و اگر شخصی با زن و بچه خود مهاجرت کند و همسرش قرشی باشد از بردن زنش ممانعت کنند، ولی از ریختن خون بیمناک بودند و حدود آزار را، از دایره حبس و شکنجه بیرون نمیبردند. خوشبختانه فعالیّتهای قریش مؤثر واقع نشد. [1] سرانجام، عده زیادی از چنگال قریش نجات یافتند و به یثربیان پیوستند. کار به جایی رسید که از مسلمانان در مکّه جز پیامبر، علی و عدهای از مسلمانان بازداشت شده و یا بیمار، کس دیگری باقی نماند. در این هنگام، گرد آمدن مسلمانان در یثرب، قریش را بیش از پیش به وحشت انداخت و برای درهم شکستن اسلام تمام سران قبیله در «دار الندوه» گرد آمدند و برای علاج موضوع طرحهایی پیشنهاد شد و تمام طرحهای آنان با تدابیر مخصوص پیامبر خنثی شد. در نتیجه، پیامبر در ماه ربیع الاول