responsiveMenu
صيغة PDF شهادة الفهرست
   ««الصفحة الأولى    «الصفحة السابقة
   الجزء :
الصفحة التالیة»    الصفحة الأخيرة»»   
   ««اول    «قبلی
   الجزء :
بعدی»    آخر»»   
اسم الکتاب : فروغ ابدیت المؤلف : سبحانی تبریزی، جعفر    الجزء : 1  صفحة : 386

بود. سخنان پیامبر که توأم با علایم صدق بود، اثر غریبی در «عداس» بخشید.
بی‌اختیار مجذوب پیامبر گشت، به روی زمین افتاد، دست و پایش را بوسید و ایمان خود را به آیین او عرضه داشت و پس از کسب اجازه به سوی صاحبان باغ بازگشت.
فرزندان «ربیعه» از این انقلاب روحی که در غلام مسیحی پدید آمده بود سخت متعجب شدند. به غلام خود گفتند با این غریب چه گفت و گویی داشتی و چرا تا این اندازه در برابر او خضوع کردی؟ غلام در پاسخ آنان گفت: این شخصیت که اکنون به باغ شما پناهنده شده، سرور مردم روی زمین است. او مطالبی به من گفت که فقط پیامبران با آن‌ها آشنایی دارند و این شخص همان پیامبر موعود است. سخنان غلام برای پسران «ربیعه» سخت ناگوار آمد، با قیافه خیرخواهی گفتند: این مرد تو را از آیین دیرینه‌ات بازندارد. آیین مسیح که اکنون پیرو آن هستی، بهتر از کیش او است.


پیامبر به مکّه بازمی‌گردد

جریان تعقیب پیامبر با پناهنده شدن رسول خدا به باغ فرزندان «ربیعه» پایان یافت. او باید به مکّه بازگردد. با این حال، بازگشت وی نیز خالی از اشکال نیست، زیرا یگانه مدافع او رخت از این جهان بربسته و احتمال دارد که موقع ورود به مکّه، از طرف بت‌پرستان دست‌گیر شود و خونش ریخته شود. پیامبر تصمیم گرفت چند روزی در «نخله» [1] به سر ببرد. او می‌خواست کسی را از آنجا پیش یکی از سران قریش بفرستد تا برای او امان بگیرد و در پناه یکی از شخصیت‌ها وارد زادگاه خود شود. امّا چنین شخصی در آنجا پیدا نشد. سپس «نخله» را به عزم «حراء» ترک گفت و در آنجا با عربی خزاعی تماس گرفت و از او خواهش کرد که وارد مکّه شود و از «مطعم بن عدی» که از شخصیت‌های بزرگ محیط مکّه بود، برایش امانی درخواست کند. آن مرد خزاعی وارد مکّه گردید، تقاضای پیامبر را به مطعم گفت. او در عین



[1]. محلی است میان طائف و مکّه.
اسم الکتاب : فروغ ابدیت المؤلف : سبحانی تبریزی، جعفر    الجزء : 1  صفحة : 386
   ««الصفحة الأولى    «الصفحة السابقة
   الجزء :
الصفحة التالیة»    الصفحة الأخيرة»»   
   ««اول    «قبلی
   الجزء :
بعدی»    آخر»»   
صيغة PDF شهادة الفهرست