2. هوای قابل استنشاق در بالاتر از چند کیلومتر از زمین وجود ندارد و بعدا هر چه بالاتر برویم، هوا رقیقتر و غیر قابل استنشاق میشود و احیانا به نقطهای میرسیم که اصلا هوایی در کار نیست. آیا پیامبر گرامی در طیّ این مسافت در طبقات فوقجو، چگونه بدون اکسیژن زندگی کرده است؟ 3. اشعه کیهانی و سنگهای آسمانی که با هر جسم زمینی برخورد کند، آن را از بین میبرد و بر اثر تصادف با طبقات هوا به صورت گرد در میآید و به زمین نمیرسد. در واقع، این طبقات به منزله زرهی برای ساکنان کره زمین است. در چنین وضعی، چه وسیلهای پیامبر را از این اشعه کیهانی و سنگهای آسمانی مصون داشته است؟ 4. هرگاه فشار هوا کم و زیاد شود، زندگی انسان مختل میگردد و انسان در فشار مخصوصی از هوا میتواند زندگی کند که این نوع از فشار در طبقات بالا وجود ندارد. 5. سرعت حرکت پیامبر، قطعا زیادتر از سرعت نور بوده است. با توجه به اینکه، نور در هر ثانیه سیصد هزار کیلومتر مسافت طی میکند و در علوم امروز این مطلب به ثبوت رسیده که هیچ جسمی نمیتواند به سرعتی بیش از سرعت نور حرکت کند؛ با این قانون علمی چگونه رسول گرامی سیر سریع خود را که سریعتر از نور بوده آغاز کرده و با بدن سالم برگشته است؟
پاسخ ما
هرگاه بخواهیم پای قوانین طبیعی را به اینجا بکشیم، شماره اشکال از حد تجاوز میکند، ولی ما در پاسخ این گروه میگوییم که منظور از توضیح این نوامیس طبیعی چیست؟ آیا میخواهند بفرمایند که سیر در عوالم بالا امکان ندارد و ممتنع ذاتی و امری محال است. در پاسخ باید گفت که خوش تیرهبختانه کاوشهای علمی دانشمندان فضایی بلوکهای شرق و غرب، این مطلب را به صورت امری عادی و ممکن درآورده است، زیرا با فرستادن نخستین ماه مصنوعی، در سال 1957 به آسمان که فضاشناسان بدان لقب «اسپوتنیک» داده بودند، روشن شد که میتوان نیروی جاذبه را