چنان که گفته شد- اگر آیه معراج را به دست هر زباندانی بدهید، خواهد گفت: منظور گوینده همان بدن دنیوی، عنصریست که قرآن از آن با لفظ «عبد» تعبیر آورده است، نه «هور قلیائی» که اساسا جامعه عرب با چنین لفظی و امثال آن آشنایی نداشتند و طرف خطاب در سوره «اسراء» همین گروه و افراد عادیاند. وانگهی عاملی که او را بر این تأویل خنک واداشته است، همان افسانه یونانی درباره نظام هستی بوده که تصور کرده، بسان لوح محفوظ پابرجاست. اکنون که هیئتدانهای جهان، همگی آن را تکذیب میکنند، هرگز روا نیست ما به تقلید کورکورانه خود ادامه دهیم و اگر روزی هم مشایخ بر اثر خوشبینی به هیئت قدیم حرفی زدهاند تا حدی معذور و یا کم تقصیر بودند، ولی اکنون برای ما سزاوار نیست، بر اثر فرضیهای که مورد انکار جامعه علمی بشر است، حقایق قرآنی را زیر پا بگذاریم.
معراج و قوانین علمی امروز
گروهی چنین پنداشتهاند که قوانین طبیعی و علمی امروز با معراج رسول گرامی صلی اللّه علیه و آله و سلّم سازگار نیست، زیرا: 1. علوم امروزی میگوید: برای دور شدن از زمین، باید جاذبه زمین را خنثی کرد. توپی را که شما به هوا پرتاب میکنید، قوه ثقل، آن را باز به جانب زمین میکشد. هر چه توپ را با شدت پرتاب کنید، دو مرتبه به زمین برمیگردد. اگر بخواهیم نیروی ثقل (جاذبه زمین) به کلی خنثی شود، یعنی توپ به حرکت خود ادامه دهد و هرگز به زمین بازنگردد، برای وصول به این هدف، باید اقلا توپ را با سرعت 25000 میل در ساعت به هوا پرتاب کنیم. بنابراین، پیامبر گرامی، از محیط جاذبه بیرون رفته و به حالت بیوزنی درآمده است، ولی در این موقع این سؤال پیش میآید که چگونه این مسافت را با آن سرعت بدون وسایل طی کرده است و آیا بدن طبیعی بدون عایق و وسایل لازم چنین سرعتی را میپذیرد؟