تاریکی شب افق را فراگرفته بود و خاموشی در تمام نقاط حکم میکرد. هنگام آن رسیده بود که جانداران در خوابگاههای خود به استراحت بپردازند و برای مدت محدودی، چشم از مظاهر طبیعت بپوشند و برای فعالیّت روزانه خود تجدید قوا کنند. پیامبر بزرگ اسلام نیز از این ناموس طبیعی مستثنی نبود. او میخواست پس از ادای فریضه به استراحت بپردازد، ولی یک مرتبه صدای آشنایی به گوشش رسید، آن صدا از «جبرئیل» امین وحی بود که به او گفت: امشب سفر دور و درازی در پیش داری و من نیز با تو همراهم تا نقاط مختلف گیتی را با مرکب فضاپیمایی به نام «براق» بپیمایید. پیامبر گرامی سفر با شکوه خود را از خانه خواهرش «امّ هانی» آغاز کرد و با همان مرکب به سوی «بیت المقدس» واقع در کشور اردن که آن را «مسجد اقصی» نیز مینامند، روانه شد و در مدت بسیار کوتاهی در آن نقطه پایین آمد و از نقاط مختلف مسجد و «بیت اللحم» که زادگاه حضرت مسیح است و منازل انبیا و آثار و جایگاهشان دیدن کرد و در برخی از منازل دو رکعت نماز گزارد. سپس قسمت دوم از برنامه خود را آغاز فرمود از همان نقطه به سوی آسمانها