- شما اوصاف او را در کتابهای آسمانی با کمال درستی میخوانید و این گفتار صحیح است و رجم به غیب نیست. [1] در قصیده دیگری عقیده خود را درباره برادرزاده خود چنین بیان میکند: آیا نمیدانید که ما «محمد» را مانند «موسی بن عمران» پیامبری از پیامبران خدا میدانیم و سرگذشت او را در کتابهای پیشینیان میخوانیم. [2] اشعار گذشته و دهها شعر دیگر او که در دیوان ابو طالب و لابهلای تاریخ و نوشتههای حدیث و تفسیر موجود است؛ گواه زنده بر این است که انگیزه او از دفاع، همان عقیده خالص و اسلام واقعی او بوده و هیچ محرکی جز عقیده و ایمان نداشته است.
شمّهای از فداکاری ابو طالب
سران قریش در خانه ابو طالب با حضور پیامبر انجمنی تشکیل دادند. سخنانی میان آنان رد و بدل شد، سران قریش بدون اینکه نتیجهای از مصاحبه خود بگیرند، از جای خود بلند شدند؛ در حالی که عقبة بن ابی معیط با صدای بلندی میگفت: او را به حال خود باقی بگذارید؛ پند و نصیحت سودی ندارد و باید او را ترور کرد و به زندگی وی خاتمه داد. [3] ابو طالب از شنیدن این جمله سخت ناراحت شد، ولی کاری نمیتوانست بکند،
[1]. لیعلم خیار الناس أنّ محمّدانبی کموسی و المسیح بن مریم أتانا بهدی مثل ما أتیا بهفکل بأمر اللّه یهدی و یعصم و إنّکم تتلونه فی کتابکمبصدق حدیث لا حدیث المرجم «مجمع البیان، ج 7، ص 37 و الحجة، ص 56- 57». [2]. أ لم تعلموا إنّا وجدنا محمّدارسولا کموسی خطّ فی أوّل الکتب مجمع البیان، ج 7، ص 36 و ابن هشام نیز در سیره خود ج 1، ص 352- 353 پانزده بیت از این قصیده را نقل کرده است. [3]. لا نعود إلیه أبدا و ما خیر من أن نقتال محمّدا.