تمام هستی خود را فدای فردی از خویشان خود کند و فرزندش (علی) را فدای برادرزادهاش کند و حتی حاضر شود که فرزندش را در راه برادرزاده خود قطعهقطعه کنند. تعصبات خویشاوندی، احیانا انسان را به لب پرتگاه میکشاند، ولی معنا ندارد تعصب فامیلی آن هم با این شدت، به فرد معیّنی از خویشاوندان مخصوص گردد؛ در صورتی که ابو طالب فقط درباره فرد معیّنی از خویشان خود (پیامبر) تا این اندازه فداکاری میکرد و درباره افراد دیگر از فرزندان عبد المطلب و هاشم هرگز این شدت عمل و فداکاری را انجام نمیداد.
محرک واقعی ابو طالب
روی این اصل، محرک و انگیزه واقعی ابو طالب امر مادّی و مقامی و تعصب قومی و عشیرهای نبود، بلکه علت جانبازی او امری معنوی بوده است و فشار و قدرت دشمن، او را برای همه نوع فداکاری آماده میکرد و آن امر معنوی، همان عقیده راسخ وی به محمد صلی اللّه علیه و آله و سلّم بود، زیرا او را مظهری کامل برای فضیلت و انسانیت میدانست و آیین او را بهترین برنامه سعادت تشخیص داده بود. از آنجا که وی مردی حقیقت دوست بود، طبعا از حقیقت دفاع میکرد. از اشعار ابو طالب، این معنا به طور روشن استفاده میشود. وی با صراحت میگوید: «محمد» پیامبری مانند موسی و عیسی است. اینک به برخی از اشعار وی که همگی حاکی از ایمان وی به نبوّت محمد بوده است، اشاره میشود: - شخصیتهای برجسته بدانند که محمد مانند موسی و عیسی پیامبر است. - بسان آنها راهنما است و هر فردی از پیامبران به امر پروردگار، منصب هدایت را اشغال میکند.