آب و علف بگردند. از این لحاظ هرکجا اثری از آب و آبادی میدیدند، فورا دور آن حلقه زده و خیمهها را بالا میبردند و هرگاه جایی بهتر از آن به نظرشان میرسید دو مرتبه به صحرا گردی ادامه میدادند. این دربهدری و دورهگردی، معلول دو چیز بود: یکی بدی وضع جغرافیایی عربستان از نظر آب و هوایی و مراتع، دیگری خونریزیهای زیاد که آنان را به مسافرت و کوچ وادار میساخت.
آیا اعراب قبل از اسلام تمدن داشتند؟
«گوستاولوبون» از بررسیهای خود درباره اوضاع عرب جاهلیت، نتیجه گرفته است که آنان قرنها صاحب تمدن بودند، ساختمانهای بزرگ و بلند اعراب در نقاط مختلف عربستان و داشتن روابط تجارتی با اقوام متمدن دنیا، گواهی روشن بر تمدن آنهاست، زیرا قومی که پیش از ظهور رومیان، شهرهای عالی بنا میکردند و با اقوام بزرگ دنیا روابط تجارتی داشتند، هیچ وقت نمیتوان آن را «وحشی» نامید. وی باز در جای دیگر، ادبیات عرب و داشتن یک زبان کامل را، گواه بر ریشهدار بودن تمدن آنان گرفته و میگوید: اگر ما فرضا از تاریخ قدیم عربستان بر چیزی واقف نبودیم، باز میتوانستیم نظریه توحش اعراب را رد کنیم. چه هر حکمی که برای زبان یک قوم است، برای تمدن آن قوم هم همان حکم خواهد بود، ممکن است آنها هر دو دفعتا عرض وجود کنند، لکن بیشک، مبادی آن خیلی قدیمی و از یک مدت طولانی به تدریج تشکیل یافته است. یک زبان عالی با ادبیات مربوط به آن، ممکن نیست بدون مقدمه وجود پیدا کند، علاوه ایجاد روابط با اقوام متمدن برای یک قوم با استعداد، همیشه باعث ترقی است. همو، چند صفحهای را برای اثبات یک تمدن عریض و طویل، برای اعراب قبل از اسلام اختصاص داده است و اتّکای وی روی سه چیز است: الف) داشتن یک زبان عالی؛ ب) ایجاد روابط با ملتهای مترقّی؛ ج) ساختمانهای شگفتانگیز یمن که