افکنده و اتفاق آنها را بههمزده است. [1] مفسران، در تفسیر سوره «مدّثّر» این مطلب را طور دیگری نیز نقل کردهاند و گفتهاند: هنگامی که ولید، آیاتی چند از سوره «فصلت» از پیامبر شنید، سخت تحت تأثیر قرار گرفت و مو بر بدنش راست شد. راه خانه را در پیش گرفت و دیگر از خانه بیرون نیامد. قریش او را به باد مسخره گرفته و گفتند: «ولید» به آیین «محمد» گرویده است. آنان، به طور دسته جمعی به سوی خانهاش روانه شدند و از وی، حقیقت قرآن محمد را خواستار شدند. هر کدام از حاضران یکی از مطالب یاد شده را پیشنهاد و او ردّ میکرد. سرانجام رأی داد که او را بر اثر تفرقهای که میان آنها افکنده، جادوگر بخوانید و بگویید: وی سحر بیان دارد. مفسران معتقدند که آیات یازده تا پنجاه، در حقّ او نازل شده است: ذَرْنِی وَ مَنْ خَلَقْتُ وَحِیداً وَ جَعَلْتُ لَهُ مالًا مَمْدُوداً ...؛ مرا با آنکه تنها آفریدهام و فرزندان و مالی دامنهدار به او دادهام وابگذار، او درباره قرآن بیندیشید و حساب کرد، مرده باد، چگونه حساب کرد باز کشته باد چگونه حساب کرد، نظر کرد و عبوس شد و چهره درهم کشید و گفت این جادویی است که نقل میکند ... [2] پافشاری در نسبت جنون
پیامبر اسلام، از آغاز جوانی در میان مردم به درستکاری، راستگویی و .. معروف بوده است. حتّی دشمنان آن حضرت، در برابر اخلاق فاضله او بیاختیار سر تسلیم فرود میآوردند. راستگویی و صداقت یکی از صفات برجسته وی بود. مشرکان تا ده سال پس از دعوت علنی، اموال گرانقیمت خود را پیش او به عنوان ودیعت گذاشته بودند؛ دعوت آن حضرت بر معاندان سخت و گران آمد، همت و مساعی خود را بر این گماشتند که مردم را با پارهای از نسبتها- که با آن میتوان کاملا
[1]. سیره ابن هشام، ج 1، ص 270. [2]. مجمع البیان، ج 10، ص 387.