بازگشت به زادگاههای خود حامل پیام اسلام بودند و از ظهور پیامبر گزارش میدادند و از این طریق نام پیامبر اسلام و آیین جدید را به تمام نقاط عربستان میرسانیدند. این خود ضربه شکنندهای بر بتپرستی محسوب میشد و عامل مؤثری برای گسترش آیین توحید به شمار میرفت. سران قریش، برنامه تخریبی دیگری را آغاز کردند و خواستند از این طریق از انتشار آیین وی جلوگیری به عمل آورند و تماس جامعه عرب را با او قطع کنند. برنامه تخریبی آنان از این قرار بود:
1. تهمتهای ناروا
شخصیت اشخاص را میتوان از زیر نقاب فحشها و تهمتها و ناسزاهای دشمن ارزیابی کرد. دشمن پیوسته برای گمراه کردن مردم، میکوشد تا حریف را به نوعی متهم سازد که بتواند با نشر اکاذیب و پخش مطالب دروغ و بیاساس خود، آبروی طرف را بریزد و یا لااقل تا آنجا که میتواند از حیثیّت وی بکاهد. دشمن دانا میکوشد، نسبتهایی به رقیب خود بدهد که لااقل طبقهای مخصوص آن را باور کرده و یا در صدق و کذب آن تردید کنند و نسبتهایی که هرگز به طرف نمیچسبد و سنخیتی با روحیات، افعال مشهور و روشن او ندارد، به او ارتباط نمیدهد، زیرا در این صورت نتیجه معکوس میگیرد. در اینجا، مورخ محقق میتواند از پشت این دروغها و تهمتها قیافه واقعی فرد را بخواند و موقعیت اجتماعی و روحیات او را و لو از دیدگاه دشمن، به دست آورد، زیرا دشمن بیباک و نترس، در نثار تهمت که به نفع او تمام شود، کوتاهی نخواهد کرد و از حربه برنده تبلیغ، تا آنجا که فکر و درایت و موقعیتشناسی او اجازه دهد حد اکثر استفاده را خواهد نمود. پس اگر هیچگونه نسبت ناروایی به او ندهد، از این لحاظ است که دامن وی از آن نسبتها پیراسته بوده و جامعه خریدار آن نبوده است. قریش با آن عداوت و کینهتوزی فوق العادهای که داشتند، میخواستند به هر