و بدون توجه آیات زیر را استماع کرد: حم تَنْزِیلُ الْکِتابِ مِنَ اللَّهِ الْعَزِیزِ الْعَلِیمِ، غافِرِ الذَّنْبِ وَ قابِلِ التَّوْبِ، شَدِیدِ الْعِقابِ ذِی الطَّوْلِ لا إِلهَ إِلَّا هُوَ إِلَیْهِ الْمَصِیرُ، ما یُجادِلُ فِی آیاتِ اللَّهِ إِلَّا الَّذِینَ کَفَرُوا فَلا یَغْرُرْکَ تَقَلُّبُهُمْ فِی الْبِلادِ ...؛ این کتاب از خدای قادر و دانا فرو فرستاده شده است، خدایی که بخشنده گناهان و پذیرنده توبهها است، خدایی که مجازاتش سنگین و نعمتش فراوان است، جز او خدایی نیست، سرانجام هر چیزی به سوی او است؛ درباره آیات الهی جز کسانی که کافرند مجادله نمیکنند، فعالیّت و زندگی آنها در شهرها تو را نفریبد ... این آیات- که ما قسمتی از آن را نقل کردیم- حکیم عرب را سخت تحت تأثیر قرار داد. هنگامی که بنی مخزوم دور او را گرفتند و از وی خواستند که درباره قرآن محمد داوری کند، او قرآن را چنین ستود: من از محمد امروز سخنی شنیدم که از سنخ کلام انس و جن نیست، و إنّ له لحلاوة و إنّ علیه لطلاوة و إنّ أعلاه لمثمر و إنّ أسفله لمغدق، و إنّه یعلو و ما یعلی علیه؛ شیرینی خاصی دارد و زیبایی مخصوصی، شاخسار آن پرمیوه و ریشههای آن پربرکت است، سخنی است برجسته و هیچ سخنی از آن برجستهتر نیست. این جملهها را گفت و راه خود را پیش گرفت و قریش چنان گمان کردند که وی به آیین محمد گرویده است. [1] به قول یکی از دانشمندان [2] این جمله نخستین تقریظ از جانب بشر درباره قرآن است. تدبّر در این گفتار، نحوه اعجاز قرآن را در آن روزگار روشن میسازد و معلوم میشود که علّت اعجاز قرآن برای آن گروه، همان جذبه و کشش و حلاوت و شیرینی فوق العاده آن بود که در غیر قرآن، آن لذت و لطافت را نمییافتند. [1]. مجمع البیان، ج 10، ص 387. [2]. علّامه شهرستانی، در کتاب المعجزة الخالدة، ص 66.