نواختن تازیانه آنان را زجر دادند. این حادثه آن قدر تکرار شد که سمیه و یاسر (بدون اینکه تا دم مرگ از تعریف و درود بر پیامبر بازبمانند) زیر شکنجه جان دادند. جوانان «قریش» که شاهد این صحنه فجیع بودند، با تمام وحدت منافعی که در کوبیدن اسلام داشتند، عمار را با تن مجروح و دل خسته از زیر شکنجه ابو جهل نجات دادند تا بتواند جسد پدر و مادر خود را به خاک بسپارد.
3. عبد اللّه بن مسعود
مسلمانانی که در حوزه سرّی اسلام وارد شده بودند، با هم گفتوگو نمودند که «قریش» قرآن ما را نشنیده و چه بسا شایسته است که مردی از میان ما برخیزد و در مسجد الحرام با صدای هرچه رساتر آیاتی از قرآن را بخواند. «عبد اللّه بن مسعود» اعلام آمادگی کرد و هنگامی که سران قریش در کنار کعبه قرار گرفته بودند با صدای ملیح و رسا آیات زیر را خواند: بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ- الرَّحْمنُ عَلَّمَ الْقُرْآنَ خَلَقَ الْإِنْسانَ، عَلَّمَهُ الْبَیانَ .... جملههای فصیح و بلیغ این سوره، رعب عجیبی در سران قریش ایجاد نمود. آنان برای جلوگیری از عکس العمل ندای آسمانی که فردی بیپناه به گوش آنها رساند، همگی از جای برخاستند و او را به قدری زدند که خون از سراسر بدنش جاری شد و با وضع رقتباری پیش یاران پیامبر برگشت، ولی آنها خوشحال بودند که سرانجام ندای جانفزای قرآن به گوش دشمنان رسید. [1]
4. ابو ذر
ابو ذر، چهارمین یا پنجمین نفر بود که مسلمان شد. [2] وی در همان روزهای اوّل ظهور اسلام، مسلمان شد و از سابقین در اسلام به شمار میرود.
[1]. سیره ابن هشام، ج 1، ص 314. [2]. اسد الغابه، ج 1، ص 301؛ الاصابه، ج 4، ص 64 و الاستیعاب، ج 4، ص 62.