اصلاحی نیز خالی از رنج و مشقت نبود. از این لحاظ، فساد زندگی مکیان و عیاشی «قریش» را میدید و در نحوه اصلاح آنان در فکر فرو میرفت. از پرستش و خضوع مردم در برابر بتان بیروح و بیاراده متأثر بود و آثار ناراحتی در چهره او نمایان میشد، ولی از آنجا که مأمور به بازگویی حقایق نبود، از بازداری مردم خودداری میفرمود.
آغاز وحی
فرشتهای از طرف خدا مأمور شد آیاتی چند به عنوان طلیعه و آغاز کتاب هدایت و سعادت، برای «امین قریش» بخواند تا او را به کسوت نبوّت مفتخر سازد. آن فرشته، همان «جبرئیل» و آن روز همان روز «مبعث» بود که در آینده، در این خصوص گفتوگو خواهیم کرد. بیشک، روبهرو شدن با فرشته، آمادگی خاصی لازم دارد؛ تا روح شخص بزرگ و نیرومند نباشد، تاب تحمل بار نبوّت و ملاقات فرشته را نخواهد داشت. «امین قریش» این آمادگی را با عبادتهای طولانی، تفکرهای ممتد و عنایات الهی به دست آورده بود. به نقل بسیاری از سیرهنویسان، پیش از روز بعثت خوابها و رؤیاهایی میدید که مانند روز روشن دارای واقعیت بود. [1] پس از مدتی لذتبخشترین زمانها برای او، ساعت خلوت و عبادت در حال تنهایی بود. او به همین حال به سر میبرد، تا اینکه در روز مخصوصی فرشتهای با لوحی فرود آمد و آن را در برابر او گرفت و به او گفت: «اقرأ» یعنی بخوان. او از آنجا که أمّی و درس نخوانده بود، پاسخ داد که من توانایی خواندن ندارم. فرشته وحی او را سخت فشرد، سپس درخواست خواندن کرد و همان جواب را شنید، فرشته بار دیگر، او را به شدت فشار داد، این عمل سه بار تکرار شد و پس از فشار سوم ناگهان در خود احساس کرد میتواند لوحی که در
[1]. صحیح بخاری، ج 1، کتاب العلم، ص 3 و بحار الانوار، ج 18، ص 194.