responsiveMenu
صيغة PDF شهادة الفهرست
   ««الصفحة الأولى    «الصفحة السابقة
   الجزء :
الصفحة التالیة»    الصفحة الأخيرة»»   
   ««اول    «قبلی
   الجزء :
بعدی»    آخر»»   
اسم الکتاب : فروغ ابدیت المؤلف : سبحانی تبریزی، جعفر    الجزء : 1  صفحة : 188

چیزی نگذشت که «میسره» وارد شد. [1]
غلام خدیجه، میسره آنچه را در این سفر دیده بود که تمام آن‌ها بر عظمت و معنویت محمّد امین صلی اللّه علیه و آله و سلّم گواهی می‌داد، برای خدیجه مو به مو تعریف کرد، از جمله اینکه وی گفت: «امین» بر سر موضوعی با تاجری اختلاف پیدا نمود، آن مرد به وی گفت: به «لات» و «عزّی» سوگند بخور، تا من سخن تو را بپذیرم. «امین» در پاسخ او چنین گفت: پست‌ترین و مبغوض‌ترین موجودات پیش من، همان لات و عزّی است که تو آن‌ها را می‌پرستی. [2] همو اضافه کرد که در «بصری» «امین» به منظور استراحت زیر سایه درختی نشست. در چنین هنگام، چشم راهبی که در صومعه خود نشسته بود به امین افتاد و آمد از من نام او را پرسید. سپس چنین گفت: «این مرد که زیر سایه این درخت نشسته است، همان پیامبری است که در تورات و انجیل درباره او بشارت‌های فراوانی خوانده‌ام. [3]


خدیجه بانوی اسلام‌

تا آن روز وضع مالی و اقتصادی رسول گرامی مرتب نبود و هنوز به کمک‌های مالی عموی خود ابو طالب نیازمند بود. وضع کار و کسب او، ظاهرا چندان ریشه‌دار نبود که بتواند همسری انتخاب کند و تشکیل خانواده دهد.
سفر اخیر وی به شام، آن هم به طرز وکالت و نمایندگی از طرف یکی از زنان متمکن سرشناس قریش (خدیجه)، تا حدی وضع مالی و اقتصادی او را تثبیت نمود.
دلاوری و کاردانی جوان قریش، مورد اعجاب خدیجه شد. وی خواست مبلغی را علاوه بر قرارداد، به عنوان جایزه به او بپردازد، ولی «جوان قریش» فقط اجرتی را که در آغاز کار معین شده بود، دریافت نمود و سپس راه خانه ابو طالب را پیش گرفت و



[1]. الخرائج، ص 186 و بحار الانوار، ج 16، ص 4.
[2]. الطبقات الکبری، ج 1، ص 130.
[3]. بحار الانوار، ج 16، ص 18.
اسم الکتاب : فروغ ابدیت المؤلف : سبحانی تبریزی، جعفر    الجزء : 1  صفحة : 188
   ««الصفحة الأولى    «الصفحة السابقة
   الجزء :
الصفحة التالیة»    الصفحة الأخيرة»»   
   ««اول    «قبلی
   الجزء :
بعدی»    آخر»»   
صيغة PDF شهادة الفهرست