دست آفرینش، هر یک از افراد انسان را برای کاری ساخته است: عدهای را برای فراگرفتن علم و دانش، دستهای را برای اختراع و اکتشاف، برخی را برای کار و کوشش، بعضی را برای تدبر و سیاست، گروهی را برای تدریس و تربیت و هم چنین ... مربیان دلسوز که خواهان پیشرفت افراد و جامعه خود میباشند، پیش از آن که اشخاص را به کاری بگمارند، ذوق و سلیقه آنان را آزمایش میکنند و هر کس را در جایی به کار میگیرند که ذوق و توانایی آن را دارد، زیرا در غیر این صورت دو ضرر متوجه اجتماع میشود: کاری را که آن فرد میتوانست بکند، انجام نداده و آن را هم که انجام داده، بینتیجه بوده است. گویند: «در هر سری ذوقی است، خوشبخت کسی است که ذوقش را دریابد». آموزگاری شاگرد تنبلی را پند و اندرز میداد و مفاسد تنبلی و سرانجام زندگانی کسانی را که به دنبال تحصیل نرفته و بهار عمر خود را با کسالت و هوسرانی میگذرانند، تشریح میکرد. دید که شاگرد، در حالی که سخنان او را گوش میدهد، ضمنا با قطعه زغالی روی زمین صورت میکشد. ناگهان متوجه شد که این پسر، برای تحصیل و کسب علوم آفریده نشده است، بلکه دست آفرینش او را برای نقاشی خلق نموده است. از این لحاظ پدر و مادر او را خواند و گفت: اگر فرزند شما در آموختن و