responsiveMenu
صيغة PDF شهادة الفهرست
   ««الصفحة الأولى    «الصفحة السابقة
   الجزء :
الصفحة التالیة»    الصفحة الأخيرة»»   
   ««اول    «قبلی
   الجزء :
بعدی»    آخر»»   
اسم الکتاب : بزم قدسیان: مشاهیر مدفون در تکیه تویسرکانی تخت فولاد اصفهان المؤلف : قاسمی، رحیم    الجزء : 1  صفحة : 213

مرحوم میر سیّد علی نجف آبادی اصرار داشت که آن درخت بریده شود تا این خرافات پایان پذیرد. روزی که قرار شد درخت را ببرند ایشان فرمودند: اکنون آن را نبرید چون من امشب می خواهم به نجف آباد بروم و اگر در راه حادثه ای برایم اتفاق بیفتد، این درخت مقرّب تر می شود و مردم می گویند به خاطر بریدن درخت، سیّد آسیب دید و بدتر می شود! مردم خرافی هستند. بگذارید من بروم و برگردم بعد درخت را ببرید. [1]

چهارم: مرحوم آیت الله حاج سید شیخ عباس ایزدی امام جمعه نجف آباد حادثه زیر را خود از مرحوم میر سید علی نجف آبادی شنیده بود که هم از بُعد شوخی و هم اخلاص و هم مبارزه با انحرافات مفید است.

یک شب ماه رمضان در جایی دعوت بودیم. طلاب هم بودند. امام جماعت آن محل را هم دعوت

کرده بودند.

سفره انداخته شد، همه صبر کردند تا امام جماعت بیاید و او با تأخیر زیادی آمد. پس از آمدنش باز طلاب ماندند تا آن امام جماعت، اول شروع کند، ولی ایشان شروع نکرد و به دعا و ذکر و ورد مشغول بود.

بعد از گذشت مدتی نگاهی به سفره انداخت، وگفت: من از این غذاها نمی خورم. اگر تختم مرغ آب پز، هست بیاورید.

حدود نیم ساعت دیگر منتظر ماندیم، تا برای آقا تخم مرغ، پیدا کرده، آب پز کردند. آقا، غذا را شروع کردند و ما هم شروع کردیم. هنوز چند لقمه نخورده بودیم



[1] همان، ص.144
اسم الکتاب : بزم قدسیان: مشاهیر مدفون در تکیه تویسرکانی تخت فولاد اصفهان المؤلف : قاسمی، رحیم    الجزء : 1  صفحة : 213
   ««الصفحة الأولى    «الصفحة السابقة
   الجزء :
الصفحة التالیة»    الصفحة الأخيرة»»   
   ««اول    «قبلی
   الجزء :
بعدی»    آخر»»   
صيغة PDF شهادة الفهرست